وجیف

لغت نامه دهخدا

وجیف. [ وَ ] ( ع مص ) طپیدن وبی آرام گشتن. ( منتهی الارب ). مضطرب و پریشان شدن. || گرفته شدن و خفقان قلب. ( از اقرب الموارد ). || به رفتار وجف رفتن شتر. ( منتهی الارب ). پوییدن ستور. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). رجوع به وجف و وجوف شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس