لقب، وجه تسمیه، اسم، نامگذاری، نام
وجه تسمیه
برابر پارسی: شوند نام گزاری، انگیزه نام گزاری
معنی انگلیسی:
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
علت نام گذاری. . .
صد هزاران سال بودم در مطار
همچو ذرات هوا بی اختیار.
( مولوی )
قبل ازاین که آدمی دنیابیاد صفرتاصد زندگی وچگونه زیستن،
علت زیستن. رامیدانست. . .
بااقتباص ازبرنامه زندگی پس اززندگی قبل ازافطار
صد هزاران سال بودم در مطار
همچو ذرات هوا بی اختیار.
( مولوی )
قبل ازاین که آدمی دنیابیاد صفرتاصد زندگی وچگونه زیستن،
علت زیستن. رامیدانست. . .
بااقتباص ازبرنامه زندگی پس اززندگی قبل ازافطار
مشخصه ( ویژگی خاص آن شیء )
ان صفتی که فرد یا مکان یا شی و. . . با ان شناخته میشود
هوالعلیم
وجه تسمیِه: سبب نامگذاری ؛ انگیزه انتخاب نام
وجه تسمیِه: سبب نامگذاری ؛ انگیزه انتخاب نام
علت نامگذاری
علت نام گزاری
وَجهِ تَسمیه: آن صورتی که ( آن وجهی که ) شخصی یا چیزی نام برده می شود یا به آن معروف است.
( منبع: پارسی ویکی )
( منبع: پارسی ویکی )