وجاب
لغت نامه دهخدا
وجاب. [ وَج ْ جا ] ( ع ص ) ترسو. جبان. ( اقرب الموارد ). سخت گول بددل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || قلب وجاب ، کثیرالخفوق. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید