وثیق. [ وَ ] ( ع ص ) استوار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). استوار و محکم. ( ناظم الاطباء ). ج ، وِثاق.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) : متفق گشتند در عهد وثیق که نگرداند سخن را یک رفیق.مولوی.- ثوب وثیق ؛جامه نیک بافته. ( مهذب الاسماء ).