وِبِر، ماکْس (۱۸۶۴ـ۱۹۲۰)(Weber, Max)
وِبِر، ماکْس
وِبِر، ماکْس
جامعه شناس، حقوقدان، اقتصاددان و فیلسوف آلمانی. یکی از پایه گذاران جامعه شناسی نوین بود. در برلین در خانواده ای حقوق دان و لیبرال به دنیا آمد و در رشته های حقوق و تاریخ در دانشگاه های مختلف درس خواند. مدت کوتاهی به عنوان استاد اقتصاد در فرایبورگ و هایدلبرگ شغل دانشگاهی اختیار کرد اما به علت بیماری از آن کناره گرفت. در جوانی می خواست یک رهبر اجتماعی شود، اما با ترک این هدف در سنین پختگی عمدتاً به پژوهش های جامعه شناختی و معرفت شناختی روی آورد. وبر از حیث فلسفی بر جدایی امر واقع از ارزش تکیه می کرد و بر آن بود که رویۀ علوم اجتماعی باید مستقل از ارزش گذاری باشد. پژوهش علمی فعالیتی عقلانی است که هدفش کشف حقیقت است. اما این که حقیقت یک ارزش نیز تلقی شود، به اختیار شخصی بستگی دارد. مرد سیاسی می تواند نظامی از اعتقادات را برگزیند، اما دیگر یک دانشمند نیست زیرا علم نباید به هیچ ترتیب با داوری های ارزشی تحریف شود. متقابلاً، هیچ علمی نیز نباید برای انسان تعیین تکلیف کند یا آینده اش را به او بنمایاند. هدف علم فقط فهم رفتارهای اجتماعی است و دانشمندی که صرفاً دغدغۀ واقعیت دارد به این بسنده می کند که معنای زیستۀ رفتار انسان ها را درپرتو نظام های اعتقادی و ارزشی که مقوّم فرهنگ هر جامعه اند، روشن کند. این طرز تفکر، هواداری وبر از روش «فهم» ویلهلم دیلتای را نشان می دهد. به عقیدۀ وبر پژوهش های جامعه شناختی باید با این فرض صورت گیرند که اعمال در چشم عاملانشان معنایی دارند و هر رهیافت علمی که این حقیقت را نادیده بگیرد، ناقص است. جامعه شناس باید بتواند خود را در ذهن کسانی که مطالعه می کند، قرار دهد. برای اجتناب از جنبۀ ذهنی گرایانۀ این شیوه باید آن را با روش «تیپ آرمانی»، همراه کرد. به عقیدۀ او، هیچ فهمی بدون ملحوظ کردن بُعد اخلاقی، سیاسی و دینی فعالیت های هماهنگ شدۀ فاعلان انسانی کامل نیست. در مشهور ترین اثرش اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری (۱۹۲۲) توضیح می دهد که چرا نظام سرمایه داری فقط در غرب پدیدار شد. او این امر را با پیدایش مذهب پروتستان که کار منظم، دائمی و عقلانی را تکلیفی دینی می دانست، مرتبط می داند. چنین کاری همراه با انباشت سود از یکسو و تبلیغ ریاضت کشی و قناعت از سوی دیگر، شرایط آرمانی رشد سرمایه داری اولیه را فراهم می آورد. وبر در آثار بعدی اش نیز به ایضاح ویژگی های عقلانیت غربی ادامه داد. او با بررسی سه شالودۀ مشروعیت (مشروعیت سنتی، کاریزمایی و قانونی) نشان داد که گرچه این انواع مشروعیت اغلب به هم آمیخته اند، اما ادارۀ دیوان سالارانۀ جوامع مدرن با غلبۀ عقلانیت مشخص می شود که البته اشکال خاص و جدیدی از ناعقلانیت، نظیر رشد سرگیجه آور قدرت دیوان سالاری را نیز به همراه دارد. او مدافع نظامی لیبرالی مبتنی بر بیان کثرتی از ارزش های در حال رقابت در عین تضمین شیوه های توافق و مصالحه میان آن ها بود. ازجمله آثار اوست: اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری (۱۹۰۲)؛ اقتصاد و جامعه (۱۹۲۲)؛ روش شناسی علوم اجتماعی (۱۹۴۹)؛ جامعه شناسی و دین (۱۹۲۰).
وِبِر، ماکْس
وِبِر، ماکْس
جامعه شناس، حقوقدان، اقتصاددان و فیلسوف آلمانی. یکی از پایه گذاران جامعه شناسی نوین بود. در برلین در خانواده ای حقوق دان و لیبرال به دنیا آمد و در رشته های حقوق و تاریخ در دانشگاه های مختلف درس خواند. مدت کوتاهی به عنوان استاد اقتصاد در فرایبورگ و هایدلبرگ شغل دانشگاهی اختیار کرد اما به علت بیماری از آن کناره گرفت. در جوانی می خواست یک رهبر اجتماعی شود، اما با ترک این هدف در سنین پختگی عمدتاً به پژوهش های جامعه شناختی و معرفت شناختی روی آورد. وبر از حیث فلسفی بر جدایی امر واقع از ارزش تکیه می کرد و بر آن بود که رویۀ علوم اجتماعی باید مستقل از ارزش گذاری باشد. پژوهش علمی فعالیتی عقلانی است که هدفش کشف حقیقت است. اما این که حقیقت یک ارزش نیز تلقی شود، به اختیار شخصی بستگی دارد. مرد سیاسی می تواند نظامی از اعتقادات را برگزیند، اما دیگر یک دانشمند نیست زیرا علم نباید به هیچ ترتیب با داوری های ارزشی تحریف شود. متقابلاً، هیچ علمی نیز نباید برای انسان تعیین تکلیف کند یا آینده اش را به او بنمایاند. هدف علم فقط فهم رفتارهای اجتماعی است و دانشمندی که صرفاً دغدغۀ واقعیت دارد به این بسنده می کند که معنای زیستۀ رفتار انسان ها را درپرتو نظام های اعتقادی و ارزشی که مقوّم فرهنگ هر جامعه اند، روشن کند. این طرز تفکر، هواداری وبر از روش «فهم» ویلهلم دیلتای را نشان می دهد. به عقیدۀ وبر پژوهش های جامعه شناختی باید با این فرض صورت گیرند که اعمال در چشم عاملانشان معنایی دارند و هر رهیافت علمی که این حقیقت را نادیده بگیرد، ناقص است. جامعه شناس باید بتواند خود را در ذهن کسانی که مطالعه می کند، قرار دهد. برای اجتناب از جنبۀ ذهنی گرایانۀ این شیوه باید آن را با روش «تیپ آرمانی»، همراه کرد. به عقیدۀ او، هیچ فهمی بدون ملحوظ کردن بُعد اخلاقی، سیاسی و دینی فعالیت های هماهنگ شدۀ فاعلان انسانی کامل نیست. در مشهور ترین اثرش اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری (۱۹۲۲) توضیح می دهد که چرا نظام سرمایه داری فقط در غرب پدیدار شد. او این امر را با پیدایش مذهب پروتستان که کار منظم، دائمی و عقلانی را تکلیفی دینی می دانست، مرتبط می داند. چنین کاری همراه با انباشت سود از یکسو و تبلیغ ریاضت کشی و قناعت از سوی دیگر، شرایط آرمانی رشد سرمایه داری اولیه را فراهم می آورد. وبر در آثار بعدی اش نیز به ایضاح ویژگی های عقلانیت غربی ادامه داد. او با بررسی سه شالودۀ مشروعیت (مشروعیت سنتی، کاریزمایی و قانونی) نشان داد که گرچه این انواع مشروعیت اغلب به هم آمیخته اند، اما ادارۀ دیوان سالارانۀ جوامع مدرن با غلبۀ عقلانیت مشخص می شود که البته اشکال خاص و جدیدی از ناعقلانیت، نظیر رشد سرگیجه آور قدرت دیوان سالاری را نیز به همراه دارد. او مدافع نظامی لیبرالی مبتنی بر بیان کثرتی از ارزش های در حال رقابت در عین تضمین شیوه های توافق و مصالحه میان آن ها بود. ازجمله آثار اوست: اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری (۱۹۰۲)؛ اقتصاد و جامعه (۱۹۲۲)؛ روش شناسی علوم اجتماعی (۱۹۴۹)؛ جامعه شناسی و دین (۱۹۲۰).
wikijoo: وبر،_ماکس_(۱۸۶۴ـ۱۹۲۰)