لغت نامه دهخدا
وبر. [ وَ ب َ ] ( ع اِ ) جانوری است. ( منتهی الارب ). جانوری است شبیه به گربه کبود و لیکن دم ندارد و از پوستش پوستین سازند و نرم و لطیف است. ( برهان ) ( از انجمن آرا ). و آن را به فارسی ونگ گویند و به ترکی سعور، وبرة یکی آن یا مؤنث آن. ( آنندراج ). سمور و فنگ و جزآن. ج ، وبور، وبار، وبارة. چون کتاب و کتابة. || پشم. ( اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). پشم شتر و بعضی مطلق پشم گفته اند. ( بحر الجواهر ). پشم شترو پشم خرگوش و مانند آن. ( آنندراج ) ( از برهان ). چنانکه صوف پشم گوسفند است. || اهل وبر؛ چادرنشین. بدو و آن خلاف مدر است. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || تمامی و همه چیزی : اخذ الشی بوبره ؛ ای کله. ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) بسیارپشم شدن اشتر. ( از تاج المصادر بیهقی ) ( ازاقرب الموارد ). پشمناک گردیدن شتر. ( منتهی الارب ). بسیار شدن پشم شتر. ( ناظم الاطباء ) ( المصادر زوزنی ).
وبر. [ وَ ب ِ ] ( ع ص ) پشمناک از شتر و خرگوش و مانند آن. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
پشم، پشم شتروخرگوش وروباه وامثال آنها، اوبار
( اسم ) پشم شتر و خرگوش و مانند آن جمع : اوبار.
پشمناک از شتر و خرگوش و مانند آن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی صِّدِّیقُ: بسیار راستگو-آنکس که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
معنی صِدِّیقَةٌ: زن بسیار راستگو-زنی که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
معنی صِّدِّیقُونَ: بسیار راستگویان-آنکسانی که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
معنی صِّدِّیقِینَ: بسیار راستگویان-آنکسانی که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
تکرار در قرآن: ۱(بار)
(بروزن فرس) پشم شتر (کرک) جمع آن اَوْبار است و یکبار در کلام الله بکار رفته است . از پشمهای چهار پایان و از کرکها و موهای آنان اثاث منزل و مال بدست میآورید تا مدتی. پشم از گوسفند، وبر از شتر، موی از بز است.
معنی صِدِّیقَةٌ: زن بسیار راستگو-زنی که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
معنی صِّدِّیقُونَ: بسیار راستگویان-آنکسانی که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
معنی صِّدِّیقِینَ: بسیار راستگویان-آنکسانی که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
تکرار در قرآن: ۱(بار)
(بروزن فرس) پشم شتر (کرک) جمع آن اَوْبار است و یکبار در کلام الله بکار رفته است . از پشمهای چهار پایان و از کرکها و موهای آنان اثاث منزل و مال بدست میآورید تا مدتی. پشم از گوسفند، وبر از شتر، موی از بز است.
wikialkb: ریشه_وبر
دانشنامه عمومی
وبر (یکا). در فیزیک، وِبِر ( به انگلیسی: weber ) ( نماد: Wb ) یکای شار مغناطیسی است.
این یکا به افتخار ویلهلم ادوارد وبر ( ۱۸۰۴ – ۱۸۹۱ ) ، فیزیک دان آلمانی، نامیده شده است.
یک وبر، شار مغناطیسی است که با گذر از یک مدار تک دور ( حلقه سیم ) ، یک ولت نیروی محرکه الکتریکی در آن تولید کند، طوری که در یک ثانیه، این شار، یکنواخت به صفر برسد. [ ۱]
ابعاد این یکا، kg ⋅ m 2 s 2 ⋅ A است. البته می توان آن را برحسب ولت - ثانیه ( V ⋅ s ) ، یا ژول بر آمپر J A هم بیان کرد. وبر یکای بزرگی است؛ برای همین، به جای آن از ماکسول استفاده می کنند. هر وبر برابر با صدمیلیون ماکسول است.
چگالی شارش، یا وبر بر متر مربع، یک تسلا است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین یکا به افتخار ویلهلم ادوارد وبر ( ۱۸۰۴ – ۱۸۹۱ ) ، فیزیک دان آلمانی، نامیده شده است.
یک وبر، شار مغناطیسی است که با گذر از یک مدار تک دور ( حلقه سیم ) ، یک ولت نیروی محرکه الکتریکی در آن تولید کند، طوری که در یک ثانیه، این شار، یکنواخت به صفر برسد. [ ۱]
ابعاد این یکا، kg ⋅ m 2 s 2 ⋅ A است. البته می توان آن را برحسب ولت - ثانیه ( V ⋅ s ) ، یا ژول بر آمپر J A هم بیان کرد. وبر یکای بزرگی است؛ برای همین، به جای آن از ماکسول استفاده می کنند. هر وبر برابر با صدمیلیون ماکسول است.
چگالی شارش، یا وبر بر متر مربع، یک تسلا است.
wiki: وبر (یکا)
دانشنامه آزاد فارسی
وِبِر (weber)
یکای اندازه گیری شار مغناطیسی، برابر با شار مغناطیسی گذرنده از سطحی به مساحت یک متر مربع و عمود بر میدانی مغناطیسیبه شدت یک تسلا، در دستگاه بین المللی یکاها، با نماد Wb نشان داده می شود. این یکا را به افتخار شیمی دان آلمانی، ویلهلم وِبِر، نام گذاری کرده اند. هریک وبر برابر است با ۱۰۸ ماکسول. تغییر شار با آهنگ یکنواخت یک وبر در هر ثانیه در پیچه ای الکتریکی با یک دور سیم پیچی منجربه تولید نیروی محرک الکتریکی معادل یک ولت خواهد شد.
یکای اندازه گیری شار مغناطیسی، برابر با شار مغناطیسی گذرنده از سطحی به مساحت یک متر مربع و عمود بر میدانی مغناطیسیبه شدت یک تسلا، در دستگاه بین المللی یکاها، با نماد Wb نشان داده می شود. این یکا را به افتخار شیمی دان آلمانی، ویلهلم وِبِر، نام گذاری کرده اند. هریک وبر برابر است با ۱۰۸ ماکسول. تغییر شار با آهنگ یکنواخت یک وبر در هر ثانیه در پیچه ای الکتریکی با یک دور سیم پیچی منجربه تولید نیروی محرک الکتریکی معادل یک ولت خواهد شد.
wikijoo: وبر
پیشنهاد کاربران
در لری بویراحمدی
*وَ بَر - va bar
که با افعال کِردن و بیدَن ( بیَن، وابیدَن ) می آید و با هر کدام معنی متفاوت می دهد
اگر با کِردن استفاده بشه به معنای : لباس پوشیدن هست
مثال: جومَتَه کُ وَ بَرِت= لباست رو بپوش .
... [مشاهده متن کامل]
اگر با بیدَن، بیَن یا وابیدن استفاده شود به معنای: آبستن بودن، در حال جفتگیری بودن ( برای چهارپایان مزرعه استفاده میشود ) .
مثال: او گایَل وَ بَرِن= آن گاو ها در حال جفتگیری هستند. / مَه زنِش وَ بَر وابیِه؟= مگر زن او حامله شده است؟ {این معنا برای انسان در همه مناطق استان کهگیلویه و بویراحمد استفاده نمیشود}.
*وَ بَر - va bar
که با افعال کِردن و بیدَن ( بیَن، وابیدَن ) می آید و با هر کدام معنی متفاوت می دهد
اگر با کِردن استفاده بشه به معنای : لباس پوشیدن هست
مثال: جومَتَه کُ وَ بَرِت= لباست رو بپوش .
... [مشاهده متن کامل]
اگر با بیدَن، بیَن یا وابیدن استفاده شود به معنای: آبستن بودن، در حال جفتگیری بودن ( برای چهارپایان مزرعه استفاده میشود ) .
مثال: او گایَل وَ بَرِن= آن گاو ها در حال جفتگیری هستند. / مَه زنِش وَ بَر وابیِه؟= مگر زن او حامله شده است؟ {این معنا برای انسان در همه مناطق استان کهگیلویه و بویراحمد استفاده نمیشود}.
به فارسی کُرْکْ گویند و همان کُرکِ شتر و کرک روباه بعضی از لباسها را در گذشته از کرک شتر، روباه و. . . می بافتند و به پشم بره هم کرک میگویند. بعضی از جانوران به جاى پشم و مو، کرک دارند که بسیار هم گرم است.