وبار

لغت نامه دهخدا

وبار. [ وِ ] ( ع اِ ) نوعی از درخت ترش که در تباله روید. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || وبارة. ج ِ وَبر و آن جانورکی است.( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به وبر شود.

وبار. [ وَ رِ ] ( اِخ ) زمینی است عاد را میان یمن و رمال یبرین. رجوع به معجم البلدان و منتهی الارب و ناظم الاطباء شود.

فرهنگ فارسی

زمینی است عاد را میان یمن و رمال یبرین

پیشنهاد کاربران

بپرس