وب گردی
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
وِبگَردی
اگر وبسایت : تارنما می شود بنابراین
وبگردی : تارگَردی است .
خود وِب واژه ای ایرانی - اروپایی ست که در پارسی کهن به سورت : واپ ، واف و در پارسی نو : باف گفته میشود.
می توان برای یکدست کردن واژه های پارسی در برابر وِب از واژهء " تار " بهره بُرد :
... [مشاهده متن کامل]
رایاتار ، تارنما ، تارگاه ، تارکده ، تارگَردی ، تارگَرد ، تاربین، تاربینه ، تارسُری ، تارسُر، تارنوشت ، تارنویس. . .
surf هم خود واژه ای ایرانی - اروپایی و همین : سُر ، سُریدن ، سُراندن ، سُرسُره که به اربی رفته و " سُرعَت"
شده است .
اگر وبسایت : تارنما می شود بنابراین
وبگردی : تارگَردی است .
خود وِب واژه ای ایرانی - اروپایی ست که در پارسی کهن به سورت : واپ ، واف و در پارسی نو : باف گفته میشود.
می توان برای یکدست کردن واژه های پارسی در برابر وِب از واژهء " تار " بهره بُرد :
... [مشاهده متن کامل]
رایاتار ، تارنما ، تارگاه ، تارکده ، تارگَردی ، تارگَرد ، تاربین، تاربینه ، تارسُری ، تارسُر، تارنوشت ، تارنویس. . .
surf هم خود واژه ای ایرانی - اروپایی و همین : سُر ، سُریدن ، سُراندن ، سُرسُره که به اربی رفته و " سُرعَت"
شده است .
surfing the internet این میشه