واگیر

/vAgir/

مترادف واگیر: آلوده ساز، ساری، مسری

معنی انگلیسی:
catching, contagious, infectious, transmissible, communicable, catching by contagion

لغت نامه دهخدا

واگیر. ( اِمص مرکب ) سرایت. ( ناظم الاطباء ). || چون دو حریف کشتی گیرند و یکی دیگری را بر زمین زند او گوید که من بی خبر بودم هان واگیر است یعنی دوباره کشتی باید گرفت. ( آنندراج ). نام فندی در کشتی گیری. ( ناظم الاطباء ) :
وقت واگیر تو شاید به فسون و نیرنگ
که ناستد به جهان سنگ دگر بر سر سنگ.
میرنجات ( از آنندراج ).
|| ورزشی است پهلوانان را که یک به یک دست بر دیوار نهاده به جانب همان دست بر سینه زور کنند تا سینه برآمده پهن شود. ( غیاث اللغات از چراغ هدایت ). نام ورزشی است که یک یک دست به دیوار زنند و بردارند. ( آنندراج ). || مسری. رجوع به واگیردار شود.

فرهنگ فارسی

مرضی که ازیکی بدیگری سرایت کند
۱ - ( دست. عزاداری ) تکرار جمع مصراع یا بیت ترجیع را. ۲ - ( زورخانه ) ورزشی است پهلوانان را که یک بیت دست بر دیوار نهند و بجانب همان دست بر سنی زور کنند تا سینه بر آمده پهن شود. ۳ - ورزشکار پس از آنکه از سنگ گرفتن خسته شد و دیگری سنگ گرفت مجددا چند مرتبه سنگ میگیرد آنرا واگیر گویند: (( وقت واگیرتو شاید بفسون و نیرنگ که نهاستد بجهان سنگ دگر بر سرسنگ . ) ) (( گل کشتی . توبا . ۴ )۳۸۹ - (زورخانه کشتی ) آغازکردن کشتی مجددا . توضیح چون دو حریف کشتی گیرند و یکی دیگری را بر زمین زند او گوید که : (( من بی خبر بودم کشتی باید گرفت .۵ - سرایت ( مرض ).

فرهنگ معین

(حامص )۱ - سرایت . ۲ - (دستة عزاداری ) تکرار جمع مصراع یابیت ترجیع را. ۳ - ورزشی اس ت پهلوانان را در گود زورخانه که یک به یک دست بر دیوار نهند و به جانب همان دست بر سینه زور کنند تا سینه برآمده پهن شود. ۴ - ورزشکار پس از آن که از سنگ گرفتن خسته شد و دیگر

فرهنگ عمید

ویژگی بیماری که از یکی به دیگری سرایت می کند.

جدول کلمات

مسری

مترادف ها

catching (صفت)
جاذب، فریبنده، ساری، واگیر، مسری

infectious (صفت)
ساری، واگیر، مسری، فاسد کننده، عفونی، سام

contagious (صفت)
ساری، واگیر، مسری، واگیردار

epidemic (صفت)
واگیر، مسری، عالمگیر، جهانی، همه گیر

فارسی به عربی

مسک , معدی , وباء

پیشنهاد کاربران

واگیر: [اصطلاح زور خانه ای] دوباره، ورزشکاری که در زیر سنگ خسته می شود سنگ را از او می گیرند. حرکت مجدد او با سنگ را واگیر می گویند.
آلوده ساز، ساری، مسری

بپرس