واگویه

/vAguye/

معنی انگلیسی:
quotation

لغت نامه دهخدا

واگویه. [ ی َ / ی ِ ] ( اِمص مرکب ) بازگفتن حرف شنیده را. ( غیاث اللغات ). سخن شنیده را بازگفتن. ( ناظم الاطباء ). تکرار قولی. بازگو. تکرار سخنی.

فرهنگ فارسی

بازگوکردن، دوباره گفتن حرفی، سخن شنیده راگفتن
( اسم ) بازگفتن سخن شینده را تکرار گفته .

فرهنگ معین

(یِ ) (اِمص . ) سخن شنیده را باز گفتن .

فرهنگ عمید

بازگو کردن، دوباره گفتن حرفی، سخن شنیده را باز گفتن.
* واگویه کردن: تکرار کردن سخن.

پیشنهاد کاربران

ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﻮیه ﻣﯽگویند.
ﻭﺍﮔﻮیه ﻫﺎ ﺍﺛﺮﺍﺕ عمیقی ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺩ ﮔﻮینده ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ MIT امریکا، پژوهشی ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺁﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻓﻘﻂ یک ﺑﺎﺭ ﺑﮕﻮیید:
"ﻓﻼﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍنم ﺍﻧﺠﺎﻡ دهم"
...
[مشاهده متن کامل]

ﺑﺎید یک ﻧﻔﺮ ﺩیگر ۱۷ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮید ﮐﻪ "ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍنید ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩهید "
ﺗﺎ ﺍﺛﺮ ﻫﻤﺎﻥ یک بار ﺭﺍ ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﺪ!

من ازخیلی سال های پیش واگویه داشتم بطوریکه اصلامتوجه این صداهانبودم وهرچی اونامیگفتندمن گوش میدادم اون صداهامنوبه سمت بدبختی بردهروقت شماهم اینجوری شدیدروش فکرکنیدببینیدآیامثبت عمل کنیدوگرنه فاتحتون مثل من خونده است
Self - talk
self - talking

بپرس