واگوی

لغت نامه دهخدا

واگوی. ( اِمص مرکب ) مرادف بازگوی. بازگفتن حرف شنیده را که مردم با هم گویند. || باز دادن جواب از گنبد و حمام. ( آنندراج ) :
در این گلخن برآید از در و بام
صدای کودک و واگوی حمام.
زلالی ( آنندراج ).
|| در اصطلاح موسیقی ، جماعه خوانندگان چون حاضر شوند نقشی را که جماعه اول تمام کنند همان نقش را جماعه دوم سر کنند. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(اِمص . ) ۱ - بازگفت سخن نشنیده . ۲ - بازتاب صوت در داخل گنبد، حمام یا در کوه . ۳ - تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده می شود، توسط دستة دیگر.

پیشنهاد کاربران

بپرس