واگنر ریشارد

دانشنامه آزاد فارسی

واگْنِر، ریشارْد (۱۸۱۳ـ۱۸۸۳)(Wagner, Richard)
واگْنِر، ریشارْد
آهنگ ساز آلمانی اپرا. مفهوم اپرا در قرن ۱۹ را از بنیاد دگرگون ساخت، و آن را همچون یک قالب هنری کاملاً نوین تصویرکرد که در آن عناصر موسیقایی، شعری، و صحنه ای باید از طریق ابزارهایی همچون لایت موتیف با هم یکی شوند. از جمله اپراهای اوست: تانهویزر (۱۸۴۵)، لوهنگرین (۱۸۴۸)، و تریستان و ایزولده (۱۸۶۵). در ۱۸۷۲ فستیوال تئاتر را در شهر بایرویت تأسیس کرد؛ شاهکار او، حلقۀ نیبلونگ، که شامل چهار اپرای متوالی است، نخستین بار در ۱۸۷۶ در همین محل به اجرا درآمد. آخرین اثر او، پارسیفال، در ۱۸۸۲ به روی صحنه رفت. اولین شغل او مدیریت تئاتر ماگد بورگ بود، که در آن جا نخستین اپرای خود، عشقِ ممنوع (۱۸۳۶)، را به اجرا درآورد، بی آن که موفقیتی به دست آید. از ۱۸۴۲ تا ۱۸۴۸ رهبری ارکستر اپرای درِسْدِن را برعهده گرفت. برای فرار از دستگیری به سبب شرکت در انقلاب ۱۸۴۸ به آلمان گریخت، اما در ۱۸۶۱ به او اجازۀ بازگشت دادند. سنّت بایرویت را همسرش کوزیما (۱۸۳۷ـ۱۹۳۰)، دختر لیست، و بعد پسرش زیگفرید واگنر (۱۸۶۹ـ۱۹۳۰)، آهنگ ساز اپراهایی همچون تن پرور، و نسل های بعد از او ادامه دادند. پدر واگنر از کارمندان ادارۀ پلیس شهر لایپزیگ بود؛ و شش ماه پس از تولد او فوت کرد؛ مادرش در ۱۸۲۱ درگذشت. واگنر تعلیم پیانو می گرفت اما به جای تمرین سعی می کرد پارتیتورهای آوازیِ اپراها را نت خوانی کند؛ دانش اپرا را نیز از دو خواهر بزرگ تر خود آموخت که هردو خوانندۀ اپرا بودند. در ۱۸۳۰ هاینریش دورن اوورتور کلمبوس واگنر را در تئاتر خود رهبری کرد، اما این اثر به منزلۀ کاری بسیار خشن و زمخت با تحقیر روبه رو شد. پس از آن واگنر نزد کریستیان واینلیگ در مدرسۀ سن توماس به تحصیل هارمونی و کنترپوآن پرداخت. در ۱۹سالگی ساخت اپرایی به نام عروسی را آغاز کرد، اما به توصیۀ خواهرش آن را کنار گذاشت و اپرای پریان را کار کرد. واگنر در ۱۸۳۳ سرپرست کُر تئاتر وورتسبورگ و رهبر ارکستر تئاتری تابستانی در لاوخشتات شد. مینا پلانِر (۱۸۰۹ـ۱۸۶۶) از بازیگران این گروه با واگنر ازدواج کرد. واگنر در تابستان ۱۸۳۷ در ریگا رهبر ارکستر شد؛ او در اوقات فراغت دو اپرایرینتسی و هلندی سرگردان را کامل کرد؛ اولی را اپرای درسدِن در ۱۸۴۲ به اجرا درآورد که نخستین موفقیت بزرگ او نیز برشمرده می شد. واگنر در ۱۸۵۳ کار آهنگ سازی پیش درآمد طلای راین را شروع کرد. ساختحلقه در پردۀ دوم اپرای زیگفرید برای کار بر روی تریستان و ایزولده متوقف شد که تحت تأثیر ماتیلده وِزِندونک، ساخته شد. تریستان در ۱۸۵۹ در لوسِرن به پایان رسید که به حق اثری بزرگ و ماندگار در موسیقی برشمرده می شود. نقیض تریستان را در مایسترزینگرهای نورنبرگ می توان یافت، کمدی ای که تا حدی جنبۀ زندگی نامۀ خودنوشت هنرمند را دارد و قهرمان احساساتی آن با یک شاعر خلاق، پرکار و جوان برای شکست دشمنان فضل فروش خود دست به دست هم می دهند. رگه های موسیقایی و اخلاقی بسیار پیچیدۀ حلقه در اپرای آخر، شامگاه خدایان، گرد هم آمدند. وصیت نامۀ هُنَری واگنر را در پارسیفال می توان دید که در آن برداشت او از اثرِ جامعِ هنری به کلی پالایش یافته تر ظاهر می شود. واگنر هنگام مرگ در ۱۸۸۳ سراسر جهان موسیقی را تحت تأثیر قرار داده؛ ایمانش به نمایش موسیقی به شکل ترکیبی از تمامی هنرها، نمایانگر اوج فلسفۀ رُمانتیک او بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس