واگفتن

لغت نامه دهخدا

واگفتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بازگفتن. ( آنندراج ). تکرار کردن :
ز هر شیوه سخن کان دلنواز است
بگفتند آنچه وا گفتن دراز است.
نظامی.
غلط گفته را تازه کردم طراز
بدین عذر واگفتم آن گفته باز.
نظامی.
گرچه در شیوه گهر سفتن
شرط من نیست گفته واگفتن.
نظامی.
|| به زبان آوردن. ( یادداشت مؤلف ). بازگفتن. اظهار کردن. بازگو کردن :
کس ز بیم وزیر عالم سوز
آنچه شب رفت وانگفت به روز.
نظامی.
|| ملامت نمودن. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - بازگفتن تکرار کردن بازگو کردن : (( زهر شیوه سخن کان دلنوازاست بفگتند آنچه واگفتن دراز است . ) ) (نظامی ) ۲ - بیان کردن بر زبان راندن : (( کس زبیم و زیر عالم سوز آنچه شب رفت وانگفت به روز . ) (نظامی )

فرهنگ معین

(گُ تَ ) (مص م . ) بازگو کردن ، دوباره گفتن .

فرهنگ عمید

باز گفتن، دوباره گفتن، بازگو کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس