واگشت

/vAgaSt/

مترادف واگشت: بازگشت، رجعت، مراجعت

متضاد واگشت: عزیمت

معنی انگلیسی:
revolution

لغت نامه دهخدا

واگشت. [ گ َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بازگشت. بازگشتن. مراجعت. رجوع :
بل که سنگ و خاک و کوه و آب را
هست واگشت نهانی با خدا.
مولوی.
وقت واگشت حدیبیه رسول
در تفکر بود و غمگین و ملول.
مولوی.

فرهنگ فارسی

(مصدر اسم ) بازگشت مراجعت : (( وقت واگشت حدیبیه رسول در تفکر بود و غمگین و ملول . ) )

فرهنگ معین

( ~. ) (مص مر. اِمص . ) بازگشت ، مراجعت .
(گَ ) (اِ. ) پناه ، پناهگاه .

فرهنگستان زبان و ادب

{bounce} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] برگشت پیام یا پیام نگار در شبکه های رایانه ای، درصورتی که به هر علت به دست گیرنده نرسد
{transition} [ورزش] در بسکتبال، تغییر از وضعیت دفاعی به وضعیت تهاجمی یا برعکس

مترادف ها

revolution (اسم)
گردش، اشوب، دور، دوران، چرخش، شورش، انقلاب، دوران کامل، حرکت انقلابی، دور موتور، واگشت

پیشنهاد کاربران

واگشت : تحول ، انقلاب ، تغییر ناگهانی_ Revolution
( در مقابلِ )
فرگشت : تطور ، سیر تکاملی ، تغییر تدریجی_Evolution

بپرس