واگذاردنی

لغت نامه دهخدا

واگذاردنی. [ گ ُ دَ ] ( ص لیاقت ) وانهادنی. بازگذاشتنی. واگذاشتنی. رها کردنی. ترک گفتنی. تسلیم کردنی. قابل واگذاردن. رجوع به واگذاردن شود.

فرهنگ فارسی

واگذار نمودن . سپردن

مترادف ها

assignable (صفت)
معلوم، حواله ای، قابل تعیین و تخصیص، قابل تعیین، واگذاردنی

فارسی به عربی

قابل للتعیین

پیشنهاد کاربران

بپرس