واکس زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) واکس بروی کفش مالیدن. کفش را با واکس برّاق و تابان کردن. رجوع به واکس شود.
polish (فعل)پرداختن، براق کردن، پرداخت کردن، صیقل دادن، جلا دادن، صیقل کردن، مالیدن، سوهان زدن، واکس زدنsimonize (فعل)برق انداختن، واکس زدن