واکاویدن

لغت نامه دهخدا

واکاویدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) جستجو کردن. تفحص نمودن. تفتیش کردن. ( ناظم الاطباء ). کاوش. جستجو. تفحص. ( آنندراج ). بازکاویدن. بحث و فحص کردن.
- واکاویدن از ؛ پژوهیدن از. ( یادداشت مؤلف ).
|| در عبارت زیر از المصادر معنی کوشیدن و کشمکش کردن میدهد: المناقرة والنقار؛ با کسی واکاویدن در خصومت.مجادلة؛ با کسی واکاویدن در خصومت. جدال. ( زوزنی ).

فرهنگ عمید

جستجو کردن، تفحص کردن، بازکاویدن.

پیشنهاد کاربران

آفرین بر آقای ایرانپور ( فرزند ایران ) سریع وصریح مفیدو مختصر ودرعین حال رسا مدلل و منطقی باقابلیت پاسخگویی به سوال احتمالی سایرین
تفاوت واکاویدن و کاویدن در این است که کاویدن جستجو میان ناشناخته هاست ولی واکاویدن جستجو میان شناخته شده هاست، در واقع چیزی که واکاویده می شود پیشتر کاویده شده.
واکاوی یعنی آنالیز کردن
واکافت یعنی آنالیز

بپرس