واژگونی

/vAZguni/

معنی انگلیسی:
reversal, turnover, upset

لغت نامه دهخدا

واژگونی. ( حامص ) برگشتگی. ( ناظم الاطباء ). انقلاب. وارونی. باژگونی. باشگونی. || ناراستی تدبیر و نادرستی کار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - واژگون بودن باژگونی . ۲ - ناراستی تدبیر ناراستی کار .

فرهنگستان زبان و ادب

{overturn} [اقیانوس شناسی، علوم جَوّ] ← واژگونی همرَفتی
{overturning} [علوم جَوّ] تبادل سریع هوا بین ترازهای مختلف در نتیجۀ نیروهای شناوری

واژه نامه بختیاریکا

سر سنگلات
دَرگرت

دانشنامه عمومی

واژگونی یا چپ شدن نوعی سانحه رانندگی است که در آن خودرو به سمت سقف یا کنار برمی گردد. [ ۱] رایج ترین علت واژگونی، سرعت زیاد هنگام دور زدن است.
عکس واژگونیعکس واژگونیعکس واژگونیعکس واژگونیعکس واژگونیعکس واژگونی

واژگونی (داستان). واژگونی در اصطلاح ادبیات داستانی، عنصری است که پیرنگ داستان بر آن استوار است و معمولاً بلافاصله بعد از بزنگاه و پیش از گره گشایی روی می دهد و ضمن آن دگرگونی ناگهانی و غیرمنتظری در وضعیت یا موقعیت شخصیت اصلی یا قهرمان داستان یا نمایشنامه روی می دهد. [ ۱]
عکس واژگونی (داستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: بخت برگشتگی؛ دگرگونی؛ تحول ناگهانی) عنصری در اصطلاح ادبی، به ویژه در اصطلاح ادبیات نمایشی و داستانی، وضعیتی که طرح داستان بر آن استوار است و تغییر موقعیت داستان یا سرنوشت شخصیت ها را نشان می دهد. این اصطلاح را نخستین بار ارسطو در فن شعر در بحث از تراژدی به کار برد و آن را همراه با شناخت و رنجبری سه عنصر اصلی پیرنگ تراژیک دانست. در تراژدی واژگونی غالباً از خوشبختی به شوربختی است و در کمدی برخلاف آن است.

مترادف ها

overset (اسم)
واژگونی

upset (اسم)
واژگونی، شکست غیر منتظره

reversal (اسم)
برگشت، نقض، واژگونی، واژگون سازی

eversion (اسم)
خرابی، واژگونی، واژگون سازی، برگردانی، برگرداندن پلک چشم و غیره

overturn (اسم)
واژگونی

فارسی به عربی

انزعاج , انعکاس

پیشنهاد کاربران

بپرس