واژگانی


معنی انگلیسی:
lexical

مترادف ها

vocabular (صفت)
زبانی، لفظی، شفاهی، واژگانی، مربوط به فرهنگ لغات زبان، مربوط به لغات با فهرست ان

پیشنهاد کاربران

واژه واژهایی.
بیشانگی و کمانگی. افزانش وکاهش. واواژه نمایی. باواژه نمایی.
اینها شناختنی است.
دانش همایه ای:دانش اجتماعی.
دانش همایه: علم الاجتماع.
جامعه شناسی:زمایه شناسی.
جامعه :زمایه.
...
[مشاهده متن کامل]

فرد : تکایه.
فردشناسی:تکایه شناسی.
دیواره شناسی:خانواده شناسی.
تکایه:فرد.
دیواره :خانواده.
زمایه:جامعه.
همایه : اجتماع.
زمایه شناس. همایه شناس.
تکایه شناس.
دیواره شناس.
خانواده شناس.
( خانواده شناسی ) .
کشور شناسی.
کشورشناس. میهن شناس.
میهن شناسی.
وطن شناسی.
وطن شناس.
سرزمین شناسی. سرزمین شناس.
بوم شناس.
بوم شناسی.
دیارشناس. دیارشناسی.
لاین شناسی. لاین شناس.
لاین شناسی به لری لاشناس و لاشناسی.
افزونه و کاهونه.
افزون و کاهون.
افزایش و کاهش.
کاهشینگی و افزایشینگی.
کاستینه و افزایشینه.
کَمِشایی و کاستشایی.
کمش و کاستش.
کَمِشا و کاستِشا.
کمینه و کاستینه.
کَمَک و کاستَک.
کاهشواره وکمشواره.
کمشوارگی و کاهشوارگی.
کاستشوارگی و کاهشوارگی.
کاهنده و افزنده.
کاهنده. و افزندک.
افزا و کاها.
افزین و کاهین.
افزودا و کاهودا.
افزنمندو کاهنمند.
افزینگی و کاهینگی.
افزینگان و کاهینگان. افزینگاناو کاهینگانا.
افزودگانا وکاهودگانا.
افزندگان وکاهندگان.
افزودنشان وکاهودنشان.
افزانگان و کاهانگان.
افزند منش و کاهند منش.
( وار. واری. ورز. ورزی. مند. مندی. سار. ساری. سان. سانی. گان. گانی. کان . کانی. هم. همچنین. همچنان. دوباره. از نو. سپس. پس. آنگاه. گار. که پیشوند و پسوند شوند. ) .

تِخ: برای راندن توله سگ. پِخ: برای راندن بزغاله و بره. چِخ :برای راندن سگ. یِچ : برای راندن گوساله. هُوش برای راندن چاروایان وهُوط. کِس: برای راندن گوسفندها. یِخ برای راندن بزها. کِش: برای راندن پرندگان. پیشت: برای راندن گربه. وِهَه:برای راندن گاو هُهَه هم می گویند.