فرهنگ معین
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
واژگان، مجموعه اصطلاحات، کلمات فنی، لفظ گذاری، اصطلاحات علمی یا فنی
واژگان، لغت، فرهنگ لغات، فهرست لغات و اسامی، مجموع لغات یک زبان
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
*واژِهکَدِه:جایی که به واژگان وهمتاسازی و ترجمه وشناسهء آنها
پرداخته می شود. چه دولتی و چه نا دولتی ودر پیوند با نهادهای شایسته وبایسته بپردازد. *
پرداخته می شود. چه دولتی و چه نا دولتی ودر پیوند با نهادهای شایسته وبایسته بپردازد. *
بزرگان زبان وادبیات فارسی برآنند که بسیاری از واژگان هم وزنا وهم لفظا فارسی میباشند، پس پیا۱
( پی آ ) ؛در پی بودن درخور نیست بلکه باید برپایهء روندی راست و درست واژه یابی و واژه پردازی کرد .
وآنچه اینک مهم است همتاسازی و همتا یابی فناوری های پس از رستاخیز فناوری و روند تاریخی آن است تا زبانمان به روز و با ارج ومرج وارزش گردد تا آیندگان به زبان و تاریخ زبان آفرین گویند و سربلند باشند وزبان گرامی فارسی در پای پادوها نیفتد. و گنج رنج هزاران ساله به دست دیگران نیفتد و بهانه های دروغین آلوده اش نسازند ، و از آغازان تا جاودان روند روا داشته باشد. در پناه خدا و با امید وامیدواری خدا.
... [مشاهده متن کامل]
۱پیا:تعصب.
( پی آ ) ؛در پی بودن درخور نیست بلکه باید برپایهء روندی راست و درست واژه یابی و واژه پردازی کرد .
وآنچه اینک مهم است همتاسازی و همتا یابی فناوری های پس از رستاخیز فناوری و روند تاریخی آن است تا زبانمان به روز و با ارج ومرج وارزش گردد تا آیندگان به زبان و تاریخ زبان آفرین گویند و سربلند باشند وزبان گرامی فارسی در پای پادوها نیفتد. و گنج رنج هزاران ساله به دست دیگران نیفتد و بهانه های دروغین آلوده اش نسازند ، و از آغازان تا جاودان روند روا داشته باشد. در پناه خدا و با امید وامیدواری خدا.
... [مشاهده متن کامل]
۱پیا:تعصب.
واژگان چه سخت افزاری وچه نرم افزاری باید به هنگام پردازش گردند.
نقشهء زبان شناسی واژگان بر پایهء نگرش نخستین پنج قاره را پوشش می دهد مردم نخست در آفریقا در کنار هم بودند و زبانشان همانند ی بسیاری داشت تا اندک اندک از آفریقا به اروپا کوچ نمودند ویا ساختار دیگری از کوچ
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ورفته رفته پراکنشهای دیگری دست داد ودر هر پراکنش وکوچ فرهنگها دگر گون وزبانها نیز دگرش می یافت تا اینکه مردمان پنج قاره را در نوردیده و بر پایهء قومیت ایلها وتبارها زبانها ولهجه ها وگراهها وگرایشها ودیگر نمودارها به کشورها و ایل وتبار وزبان و فرهنگ ودیگر گرایشها پخش وبخش شدند تا به روند دهها وصدها وهزاران سال به روند به ساختار کنونی خود دست یافته اند . همسایگی وکوچ ودیگر رویدادها نیز جای خود را دارد واین خود نقشهء زبان وزبان شناسی را آشکار می سازد.
ونگذاریم" دَپ" واژگان بیگانه زبانمان را در ساخت وآخت بگیرد تا خارکن بر خاربن پیروز گردد.
واژگان زبان فارسی بیشتر چند واژه ای ودر زبان عربی و دیگر زبانها تک واژه ای میباشند ، استنتاج عربی و نتیجه گیری فارسی میباشد .
نتیجه :نهتاج تاج نهادن که فارسی است.
نتیجه :نهتاج تاج نهادن که فارسی است.
واژگان یعنی ادراک و فهم بالا از اصل هر واژه یا لغت
معنی نمایان می کند:نشان می دهد
داور بودن. قضاوتکردن
واژگان، ناساز با آنچه یکی دوتن از کاربران در بالا از آن چون �واژه� یا �جمع واژه� یا عربی آن: �لغات� یاد نموده اند، تنها گردآمده ی ( جمع ) دو یا چند واژه با یکدیگر نیست که بویژه به ساختار و دستور زبان و شیوه های گزاره بندی واژه ها و کارواژه ها و دیگر آخشیج های زبانی اشاره دارد؛ بدین سان از مانشی فراتر از �گردآمده� ی دو یا چند واژه با یکدیگر برخوردار است. در گزیده ی زیر از یکی از یادداشت هایم از آنِ چندین سال پیش، همین سخن باریک و پاکیزه ( نکته ) را یادآور شده ام که بگمانم در این باره سودمند باشد:
... [مشاهده متن کامل]
. . .
به پندار من، یکی از کاریاهای برجسته ی هر رسانه ی پارسی زبان، افزون بر جستارهای ویژه ی رسانه ی خود، پاسداری از زبان کهن و زیبای پارسی است که با همه ی آسیب دیدگی های واژگانی آن بویژه از زبان عربیِ بیابانگردان عربستان و نوادگان کنونی شان، همچنان زبانی نیرومند و نرمش پذیر در بنیاد خویش، حتا نیرومندتر از زبان لاتین است که این یک، هستی خود را در کالبد زبان های اروپایی ریخته و خود به عنوان زبان توده ی مردم از میان رفته یا باریک تر بگویم: هیچگاه بکار نرفته است.
زبان پارسی کنونی یا همانا �زبان دَری� ( بگمان بسیار، کوتاه شده ی درباری! ) که از شاخه ی زبان های ایرانی خاوری است با آنکه، زبانی زنگار گرفته در گذر زمان است و به شَوَند سست شدن های پی در پی بنیان های اقتصادی ـ اجتماعی بویژه در شکست های تاریخی کوچک و بزرگ ایران بزرگ از عرب ها، تاتارها و ترک های آسیای میانی، ساختار واژگانی آن نیز تا اندازه ای شکسته شده، هنوز زبانی زنده است و بگمان من، زنده نیز خواهد ماند. بهترین گواه �سخت جانی� این زبان نیرومند و نرمش پذیر که در سنجش با حتا زبان های اروپایی همشاخه با خود، چون رودخانه ای زاینده در برابر زبان هایی با بسیاری ویژگی های سنگواره ای و سخت کالبد یافته است، برجای مانده های همچنان سبز آن، پیرامون ایران و افغانستان کنونی است. ما بخش ناچیزی از نیرو و توان زبان پارسی را بکار می گیریم.
ب. الف. بزرگمهر ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۵
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/12/blog - post_45. html
... [مشاهده متن کامل]
. . .
به پندار من، یکی از کاریاهای برجسته ی هر رسانه ی پارسی زبان، افزون بر جستارهای ویژه ی رسانه ی خود، پاسداری از زبان کهن و زیبای پارسی است که با همه ی آسیب دیدگی های واژگانی آن بویژه از زبان عربیِ بیابانگردان عربستان و نوادگان کنونی شان، همچنان زبانی نیرومند و نرمش پذیر در بنیاد خویش، حتا نیرومندتر از زبان لاتین است که این یک، هستی خود را در کالبد زبان های اروپایی ریخته و خود به عنوان زبان توده ی مردم از میان رفته یا باریک تر بگویم: هیچگاه بکار نرفته است.
زبان پارسی کنونی یا همانا �زبان دَری� ( بگمان بسیار، کوتاه شده ی درباری! ) که از شاخه ی زبان های ایرانی خاوری است با آنکه، زبانی زنگار گرفته در گذر زمان است و به شَوَند سست شدن های پی در پی بنیان های اقتصادی ـ اجتماعی بویژه در شکست های تاریخی کوچک و بزرگ ایران بزرگ از عرب ها، تاتارها و ترک های آسیای میانی، ساختار واژگانی آن نیز تا اندازه ای شکسته شده، هنوز زبانی زنده است و بگمان من، زنده نیز خواهد ماند. بهترین گواه �سخت جانی� این زبان نیرومند و نرمش پذیر که در سنجش با حتا زبان های اروپایی همشاخه با خود، چون رودخانه ای زاینده در برابر زبان هایی با بسیاری ویژگی های سنگواره ای و سخت کالبد یافته است، برجای مانده های همچنان سبز آن، پیرامون ایران و افغانستان کنونی است. ما بخش ناچیزی از نیرو و توان زبان پارسی را بکار می گیریم.
ب. الف. بزرگمهر ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۵
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/12/blog - post_45. html
گردون : آسمان
جمع واژه، اما گاه به معنای vocabulary, lexicon هم هست.
لغات
واژگان=واژه گان
واژه=آواز
گان=خان=شان=سان=کان=تان=قان=غان معنی این واژها دانا می باشد
واژه=آواز
گان=خان=شان=سان=کان=تان=قان=غان معنی این واژها دانا می باشد
واژه، کلمه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)