واژه نامه دیوانی در دوره قاجار، فرهنگ کوچکی از اصطلاحات و القاب دیوانی دوره قاجار، به ویژه دوره ناصرالدین شاه قاجار است. این اصطلاحات بیشتر در کار با اسناد بیوتات، فرمان ها و مکاتبات دولتی مورد استفاده قرار می گرفت و تحت الشعاع پنج وزارتخانه مالیه ( دارایی ) داخله ( کشور ) جنگ، خارجه و دربار بود و پاره ای اصطلاحات نامأنوس دارد که امروزه متروک و نامتداول شده است. برخی مربوط به شغل یا لقب اشخاص است. بعضی مرتبط با تشکیلات وزارتخانه ای می باشد و شماری دیگر در زمینه رسومات مالیاتی و تعداد کمی از آنها، اختصاص به نام شهرها دارد.
• آب بها یا حق الشّرب: مالیاتی که از آب رودخانه ها و قناتهای دولتی و گاه از چاه ها، گرفته می شد.
• آبپا، آب پاینده؛ میراب؛ آنکه در تقسیم آب، نظارت کند.
• آبدارباشی: رئیس قهوه خانه یا آبدارخانه.
• آبدارخانه: مکانی برای تدارک چای و قهوه ( و به طور کلی، پذیرایی از وظایف آبدارخانه بوده و رئیس این قسمت را آبدارباشی می نامیدند ) .
• آتاشه: وابسته.
• آخور سالار: میرآخور؛ آنکه ریاست کارکنان اصطبل را داشته است.
• آدم: افراد دستگاه هر وزیر، والی یا حاکم ( کارمندان زیر نظر وزیر و والی را آدم ایشان می گفتند ) .
• آردل؛ گماشته ( «آردلباشی: رئیس گماشتگان؛ فرّاشی که برای احضار افراد می فرستادند؛ فراّشی که مأمور فراخواندن و احضار سپاهیان یا متهمان و گناهکاران است ) .
• آردباشی: رک ← آردل.
• آژان دیپلماتیک: از کارمندان وزارت خارجه.
• آغاباشی: از اعضای حرمسرا.
• ابوابجمعی: دخلها و دریافتهای صاحبجمعی؛ وصولیهای مادر حسابی؛ مأخوذیهای محصل خراج و مانند آن.
• ابواب کردن: حساب کشیدن از صاحب ابوابجمعی.
• اتاماژر: اَرکانِ حَرب؛ ستاد ( مستعمل در دوره قاجار )
• احتساب آقاسی: شهردار.
• احتساب الملک: شهردار ( بعدها به عنوان لقب شغلی نبود ) .
• احکام نگار: از کارمندان وزارت خارجه.
• اخراجات: ( جمع اخراج ) : وجه معاش؛ وجه گذران؛ هزینه؛ آنچه از شهر یا کشوری از کالای بازرگانی و جز آن، بیرون برند؛ *صادرات؛ مالیات غیر مستمر بیش از میزان عادی.
• اخراجات دیوانی: مالیاتی که برای مصارف دیوانی، وصول می شود.
• اداره احتساب: شهرداری.
• اداره بنّایی: تمام بنّاییهای دولتی را ــ که از کارهای پرسود بوده ــ بر عهده داشته است؛ رک ← بنّاخانه و فخارخانه.
• اداره پلیس: شهربانی.
• اداره تخشایی: وزارت قورخانه.

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف• آب بها یا حق الشّرب: مالیاتی که از آب رودخانه ها و قناتهای دولتی و گاه از چاه ها، گرفته می شد.
• آبپا، آب پاینده؛ میراب؛ آنکه در تقسیم آب، نظارت کند.
• آبدارباشی: رئیس قهوه خانه یا آبدارخانه.
• آبدارخانه: مکانی برای تدارک چای و قهوه ( و به طور کلی، پذیرایی از وظایف آبدارخانه بوده و رئیس این قسمت را آبدارباشی می نامیدند ) .
• آتاشه: وابسته.
• آخور سالار: میرآخور؛ آنکه ریاست کارکنان اصطبل را داشته است.
• آدم: افراد دستگاه هر وزیر، والی یا حاکم ( کارمندان زیر نظر وزیر و والی را آدم ایشان می گفتند ) .
• آردل؛ گماشته ( «آردلباشی: رئیس گماشتگان؛ فرّاشی که برای احضار افراد می فرستادند؛ فراّشی که مأمور فراخواندن و احضار سپاهیان یا متهمان و گناهکاران است ) .
• آردباشی: رک ← آردل.
• آژان دیپلماتیک: از کارمندان وزارت خارجه.
• آغاباشی: از اعضای حرمسرا.
• ابوابجمعی: دخلها و دریافتهای صاحبجمعی؛ وصولیهای مادر حسابی؛ مأخوذیهای محصل خراج و مانند آن.
• ابواب کردن: حساب کشیدن از صاحب ابوابجمعی.
• اتاماژر: اَرکانِ حَرب؛ ستاد ( مستعمل در دوره قاجار )
• احتساب آقاسی: شهردار.
• احتساب الملک: شهردار ( بعدها به عنوان لقب شغلی نبود ) .
• احکام نگار: از کارمندان وزارت خارجه.
• اخراجات: ( جمع اخراج ) : وجه معاش؛ وجه گذران؛ هزینه؛ آنچه از شهر یا کشوری از کالای بازرگانی و جز آن، بیرون برند؛ *صادرات؛ مالیات غیر مستمر بیش از میزان عادی.
• اخراجات دیوانی: مالیاتی که برای مصارف دیوانی، وصول می شود.
• اداره احتساب: شهرداری.
• اداره بنّایی: تمام بنّاییهای دولتی را ــ که از کارهای پرسود بوده ــ بر عهده داشته است؛ رک ← بنّاخانه و فخارخانه.
• اداره پلیس: شهربانی.
• اداره تخشایی: وزارت قورخانه.

