لوکا رازیکاشْویلی متخلص به واژا پْشاوِلا ( به گرجی: ვაჟა - ფშაველა ) ( به معنای تحت الفظی "پسری اهل پشاوی" ) ( زادهٔ ۲۶ ژوئیهٔ ۱۸۶۱، در گذشت ۱۰ ژوئیهٔ ۱۹۱۵ میلادی ) یک شاعر و نویسندهٔ گرجی بوده است.
واژا پْشاوِلا در ۲۶ ژوئیهٔ ۱۸۶۱ میلادی، در خانواده ای مذهبی، در روستای کوچک چارگالی، در منطقهٔ کوهستانی پشاوی در شمال شرقی گرجستان به دنیا آمده بود. او در سال ۱۸۸۲ از مدرسهٔ تربیت مدرس گوری فارغ التحصیل شد، و در سال ۱۸۸۳ مشغول تحصیل در درشتهٔ حقوق دانشگاه دولتی سن پترزبورگ شد و به دلیل مشکلات مالی، از عهدهٔ مخارج تحصیل بر نیامد و در سال ۱۸۸۴ به گرجستان بازگشت و به عنوان معلم زبان گرجی مشغول فعالیت شد. او همچنین یکی از اعضای سرشناس جنبش ملی آزادی گرجستان بود.
واژا پشاولا زندگی ادبی خود را از اواسط دههٔ ۱۸۸۰ شروع کرد. او در کارهای ادبی اش، زندگی روزمرهٔ مردم پشاوی هم عصر خودش را به تصویر کشیده است. واژا پشاولا پدیدآورندهٔ تعداد زیادی از کارهای ادبی با شهرت جهانی است که عبارت اند از: ۳۶ حماسه، ( "آلودا کِتِلائوری"، "باختریُونی"، "گوگوتور و آپشینا"، "میزبان و میهمان"، "مارخوار"، "اِتِری"، "میندیاً و … ) حدود ۴۰۰ چکامه، نمایشنامه ها و حکایت ها، به خوبی نقد ادبی، روزنامه نگاری و مقالات علمی مربوط به قوم نگاری. او در داستان هایش زندگی کوه نشین های گرجی را با صراحتی قوم نگارانه روایت می کند و دنیای مفاهیم اسطوره شناسانه را به نمایش می گذارد. او در اشعارش، گذشتهٔ قهرمانانهٔ مردمش را نشان می دهد و مبارزه مقابل دشمنان خارجی و داخلی را می ستاید. ( "پلنگ سفید زخمی" در ۱۸۹۰، "یک نامه از سرباز اهل پشاوی به مادرش"، ۱۹۱۵، و … )
واژا پشاولا، در بهترین سروده های حماسی اش، با مسائل برخاسته از تقابل فرد با جامعه، بشریت با جهان طبیعت، و عشق به انسان با عشق به سرزمین، سروکار دارد. کشمکش بین فرد و جامعه، در حماسه های «آلودا کِتِلائوری» ( ۱۸۸۸ ) و «میزبان و میهمان» ( ۱۸۹۳ ) شرح داده شده است. شخصیت های اصلی هر دو داستان، قوانینی قدیمی را زیر سؤال برده و در نهایت زیر پا می گذارند، که مورد حمایت جوامع خودشان قرار دارند.
صحبت اصلی شاعر، از مردمی قوی اراده، شأن آنها، و جان فشانی آن ها برای آزادی است. نمایشنامه ای به نام «رد شده» ( ۱۸۹۴ ) تحت تأثیر همین مضامین بوده است. واژا پشاولا، آداب و رسوم ریشه دار اهالی پشاوی، خلوص، صفا و پاکی آنها، عدم انحطاط آن ها و مقایسهٔ اینها را با ارزش های چیزی که او «تمدن غلط» می شمارد، به شعر درآورده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفواژا پْشاوِلا در ۲۶ ژوئیهٔ ۱۸۶۱ میلادی، در خانواده ای مذهبی، در روستای کوچک چارگالی، در منطقهٔ کوهستانی پشاوی در شمال شرقی گرجستان به دنیا آمده بود. او در سال ۱۸۸۲ از مدرسهٔ تربیت مدرس گوری فارغ التحصیل شد، و در سال ۱۸۸۳ مشغول تحصیل در درشتهٔ حقوق دانشگاه دولتی سن پترزبورگ شد و به دلیل مشکلات مالی، از عهدهٔ مخارج تحصیل بر نیامد و در سال ۱۸۸۴ به گرجستان بازگشت و به عنوان معلم زبان گرجی مشغول فعالیت شد. او همچنین یکی از اعضای سرشناس جنبش ملی آزادی گرجستان بود.
واژا پشاولا زندگی ادبی خود را از اواسط دههٔ ۱۸۸۰ شروع کرد. او در کارهای ادبی اش، زندگی روزمرهٔ مردم پشاوی هم عصر خودش را به تصویر کشیده است. واژا پشاولا پدیدآورندهٔ تعداد زیادی از کارهای ادبی با شهرت جهانی است که عبارت اند از: ۳۶ حماسه، ( "آلودا کِتِلائوری"، "باختریُونی"، "گوگوتور و آپشینا"، "میزبان و میهمان"، "مارخوار"، "اِتِری"، "میندیاً و … ) حدود ۴۰۰ چکامه، نمایشنامه ها و حکایت ها، به خوبی نقد ادبی، روزنامه نگاری و مقالات علمی مربوط به قوم نگاری. او در داستان هایش زندگی کوه نشین های گرجی را با صراحتی قوم نگارانه روایت می کند و دنیای مفاهیم اسطوره شناسانه را به نمایش می گذارد. او در اشعارش، گذشتهٔ قهرمانانهٔ مردمش را نشان می دهد و مبارزه مقابل دشمنان خارجی و داخلی را می ستاید. ( "پلنگ سفید زخمی" در ۱۸۹۰، "یک نامه از سرباز اهل پشاوی به مادرش"، ۱۹۱۵، و … )
واژا پشاولا، در بهترین سروده های حماسی اش، با مسائل برخاسته از تقابل فرد با جامعه، بشریت با جهان طبیعت، و عشق به انسان با عشق به سرزمین، سروکار دارد. کشمکش بین فرد و جامعه، در حماسه های «آلودا کِتِلائوری» ( ۱۸۸۸ ) و «میزبان و میهمان» ( ۱۸۹۳ ) شرح داده شده است. شخصیت های اصلی هر دو داستان، قوانینی قدیمی را زیر سؤال برده و در نهایت زیر پا می گذارند، که مورد حمایت جوامع خودشان قرار دارند.
صحبت اصلی شاعر، از مردمی قوی اراده، شأن آنها، و جان فشانی آن ها برای آزادی است. نمایشنامه ای به نام «رد شده» ( ۱۸۹۴ ) تحت تأثیر همین مضامین بوده است. واژا پشاولا، آداب و رسوم ریشه دار اهالی پشاوی، خلوص، صفا و پاکی آنها، عدم انحطاط آن ها و مقایسهٔ اینها را با ارزش های چیزی که او «تمدن غلط» می شمارد، به شعر درآورده است.
wiki: واژا پشاولا