واپس گفتن

لغت نامه دهخدا

واپس گفتن. [ پ َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بازگفتن. واگو کردن. بازگو کردن :
چو سایه روسیاه آنکس نشیند
که واپس گوید آنچ از پیش بیند.
نظامی.
گنج کسی برد که با کس نگفت
نطق کسی یافت که واپس نگفت.
خواجو.
و رجوع به واپس شود.

فرهنگ فارسی

باز گفتن واگو کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس