واپس دل

لغت نامه دهخدا

واپس دل. [ پ َ دِ ] ( ص مرکب ) نگران. مضطرب. دل واپس :
چونکه قبضی آیدت ای راهرو
آن صلاح تست واپس دل مشو.
مولوی.

فرهنگ فارسی

نگران مظطرب

پیشنهاد کاربران

بپرس