واپس تر. [ پ َ ت َ ] ( ص تفضیلی مرکب ) عقب تر. بازمانده تر : عمر همه رفت و به پس کس تریم قافله از قافله واپس تریم.نظامی.به زیر چنگ خرچنگ اندری تواز آن هر ساعتی واپس تری تو.عطار ( اسرارنامه ).هر که صبر آورد گردون بر رودهر که حلوا خورد واپس تر رود.مولوی.