واهنه

لغت نامه دهخدا

( واهنة ) واهنة. [ هَِن َ ] ( ع ص ) تأنیث واهن ، به معنی زن سست و ضعیف. ( ازاقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). رجوع به واهن شود. || ( اِ ) زیرترین اضلاع. ( بحر الجواهر ). پهلوی زیرین. ( مهذب الاسماء ). استخوان کوتاه پهلو. || مهره گردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مهره ای است در قفا. ( از اقرب الموارد ). کناره پی گردن. ( بحر الجواهر ) ( مهذب الاسماء ). || استخوان بازو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بازو. عضله. ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ). بازو. ( بحر الجواهر ). || استخوان سخت پهلوی اسب متصل سینه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اول جوانح الصدور و هما واهنتان. ( اقرب الموارد ). || باد که در دوش یا بازو یا اخدع حادث شود وقت پیری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || درد گردن. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) وهن. ضعف. مصدر است مانند عافیة. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس