واهم امدن

لغت نامه دهخدا

( واهم آمدن ) واهم آمدن. [ هََم َ دَ ] ( مص مرکب ) تقبض. ( زوزنی ). فراهم آمدن. جمع شدن. ( ناظم الاطباء ). || انزوا. ( تاج المصادر بیهقی ). || غارت شدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( واهم آمدن ) فراهم آمدن . جمع شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس