واماند

لغت نامه دهخدا

واماند. ( اِمص مرکب ) بقا. قیام. || ( مص مرکب مرخم ) باقیماندن. ( غیاث اللغات از شرح اسکندرنامه ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس