پور اگر پندپذیری همی
پند من این است ترا والسلام.
ناصرخسرو.
ترا عمر چندانکه خواهی دهدهمین است باقی دعا والسلام.
سوزنی.
چون تو همه زخم زبانی مدام کرم خور و خارنشین والسلام.
نظامی.
درنیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام.
مولوی.
صوفئی باشد به نزد این لئام الخیاطه و اللواطه ، والسلام.
مولوی.
چه وصفت کند سعدی ناتمام علیک السلام ای نبی ، والسلام.
سعدی.
- سلام و والسلام ؛ سلام بی گفتگوئی دیگر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). آشنائی ساده بی مصاحبت و رفاقت و مؤانست. کنایه از پرهیز کردن و تجنب از دیگران : با مردم زمانه سلامی و والسلام.
- والسلام والاکرام ؛ عباراتی که در پایان نامه نویسند یاسخن را بدان ختم کنند.