والری جین سولاناس ( به انگلیسی: Valerie Jean Solanas ) ( ۹ آوریل ۱۹۳۶ – ۲۵ آوریل ۱۹۸۸ ) نویسندهٔ فمینیست آمریکایی بود که پس از تلاشی ناموفق برای قتل اندی وارهول به شهرت رسید.
والری سولاناس، فرزند لویس سولاناس و دوروتی ماری بیاندو، در ونتنور سیتی، نیوجرسی به دنیا آمد. پدرش پیشخدمت بار و مادرش دستیار دندانپزشک بود و خواهری کوچکتر به نام جودیث آرلین سولاناس مارتینز داشت.
... [مشاهده متن کامل]
طبق گفته های سولاناس، او به طور مداوم از طرف پدرش مورد آزار جنسی قرار می گرفته است. پدر و مادرش در کودکی وی از هم جدا شدند و مادرش کمی بعد دوباره ازدواج کرد. سولاناس از پدرخوانده اش خوشش نمی آمد و به همین دلیل شروع به سرکشی از مادرش کرد. در دوران مدرسه یک پسر ( که در حال آزار دادن دختری بود ) و یک راهبه را کتک زد. بخاطر همین رفتار طغیانگر، در سال ۱۹۴۹ مادرش او را پیش پدربزرگ و مادربزرگش فرستاد تا با آن ها زندگی کند. طبق گفته های سولاناس، پدربزرگش یک الکلی بوده و او را کتک می زده است. وقتی پانزده ساله شد، آنجا را ترک کرد و بی خانمان شد. در سال ۱۹۵۳ از یک ملوان متأهل باردار شد. پسرش دیوید از او گرفته شد و سولاناس دیگر هیچوقت او را ندید.
در سال ۱۹۵۸ مدرک روان شناسی خود را از دانشگاه مریلند در کالج پارک دریافت کرد. در دوران دانشجویی همجنس گرایی خود را علنی کرد. در ۱۹۶۵ به نیویورک رفت و به طور جدی به نویسندگی پرداخت. وی در آن زمان در حال نوشتن مطرح ترین اثر خود، بیانیه اس سی یوام بود. کمی بعد در ازای دریافت دستمزد اندکی در فیلم من، یک مرد اندی وارهول بازی کرد.
سولاناس نمایش نامه ای به نام «باسنت را بالا بگیر» نوشته بود. او نسخه خطی این نمایش نامه را به وارهول داد. اما وارهول آن نسخه را گم کرد. سولاناس که فکر می کرد وارهول قصد دارد اثر او را بدزدد، در تاریخ ۳ ژوئن ۱۹۶۸ همراه با اسلحه ای به استودیوی محل کار وارهول ( معروف به کارخانه ) رفت. او سه بار به سوی وارهول شلیک کرد که تنها یک گلوله به او اصابت نمود و موجب زخمی شدن وارهول شد. سولاناس پس از آن خودش را به پلیس تسلیم کرد. او به جرم تلاش برای قتل، به سه سال زندان محکوم شد.
سولاناس پس از اتمام سال ها زندان زندگی فقیرانه ای را گذراند. وی به نوشتن ادامه داد تا اینکه در ۵۲ سالگی در هتل بریستول سانفرانسیسکو، از سینه پهلو درگذشت.
والری سولاناس، فرزند لویس سولاناس و دوروتی ماری بیاندو، در ونتنور سیتی، نیوجرسی به دنیا آمد. پدرش پیشخدمت بار و مادرش دستیار دندانپزشک بود و خواهری کوچکتر به نام جودیث آرلین سولاناس مارتینز داشت.
... [مشاهده متن کامل]
طبق گفته های سولاناس، او به طور مداوم از طرف پدرش مورد آزار جنسی قرار می گرفته است. پدر و مادرش در کودکی وی از هم جدا شدند و مادرش کمی بعد دوباره ازدواج کرد. سولاناس از پدرخوانده اش خوشش نمی آمد و به همین دلیل شروع به سرکشی از مادرش کرد. در دوران مدرسه یک پسر ( که در حال آزار دادن دختری بود ) و یک راهبه را کتک زد. بخاطر همین رفتار طغیانگر، در سال ۱۹۴۹ مادرش او را پیش پدربزرگ و مادربزرگش فرستاد تا با آن ها زندگی کند. طبق گفته های سولاناس، پدربزرگش یک الکلی بوده و او را کتک می زده است. وقتی پانزده ساله شد، آنجا را ترک کرد و بی خانمان شد. در سال ۱۹۵۳ از یک ملوان متأهل باردار شد. پسرش دیوید از او گرفته شد و سولاناس دیگر هیچوقت او را ندید.
در سال ۱۹۵۸ مدرک روان شناسی خود را از دانشگاه مریلند در کالج پارک دریافت کرد. در دوران دانشجویی همجنس گرایی خود را علنی کرد. در ۱۹۶۵ به نیویورک رفت و به طور جدی به نویسندگی پرداخت. وی در آن زمان در حال نوشتن مطرح ترین اثر خود، بیانیه اس سی یوام بود. کمی بعد در ازای دریافت دستمزد اندکی در فیلم من، یک مرد اندی وارهول بازی کرد.
سولاناس نمایش نامه ای به نام «باسنت را بالا بگیر» نوشته بود. او نسخه خطی این نمایش نامه را به وارهول داد. اما وارهول آن نسخه را گم کرد. سولاناس که فکر می کرد وارهول قصد دارد اثر او را بدزدد، در تاریخ ۳ ژوئن ۱۹۶۸ همراه با اسلحه ای به استودیوی محل کار وارهول ( معروف به کارخانه ) رفت. او سه بار به سوی وارهول شلیک کرد که تنها یک گلوله به او اصابت نمود و موجب زخمی شدن وارهول شد. سولاناس پس از آن خودش را به پلیس تسلیم کرد. او به جرم تلاش برای قتل، به سه سال زندان محکوم شد.
سولاناس پس از اتمام سال ها زندان زندگی فقیرانه ای را گذراند. وی به نوشتن ادامه داد تا اینکه در ۵۲ سالگی در هتل بریستول سانفرانسیسکو، از سینه پهلو درگذشت.