والتر میشل

دانشنامه آزاد فارسی


کودکان خویشتن دار که توانستند میل به خوردن شیرینی مارشمالو را در خود مهار کنند، در آینده به موفقیت های بیشتری در زندگی شان رسیدند.
وسوسۀ خوردن شیرینی مارشمالو
والتر میشل در دفترش در دانشگاه کلمبیا در سال 2014
والتر میشل (1930-2018) (Walter Mischel)
روان شناس امریکایی زادۀ وینِ اتریش، و متخصص در نظریۀ شخصیت و روان شناسی اجتماعی. طبق فهرست مجلۀ علمی انجمن روان شناسی امریکا، منتشر شده در سال 2002، او در رتبۀ 25 برجسته ترین روان شناسان قرن بیستم قرار گرفته است.
پس از اشغال نازی ها در 1938، او (که هشت ساله بود) همراه با خانواده اش به امریکا گریختند. او در بروکلین، نیویورک بزرگ شد و آن جا به دانشگاه نیویورک رفت و مدرک کارشناسی خود را در 1951 و مدرک کارشناسی ارشدش را در 1953 از آن دانشگاه گرفت. تحصیلاتش را زیر نظر جورج کِلی و جولیان روتر در دانشگاه ایالتی اوهایو ادامه داد و موفق شد مدرک دکترای خود را در رشتۀ روان شناسی بالینی در 1956 اخذ کند.
میشل از 1956 تا 1958 در دانشگاه کلرادو، از 1958 تا 1962 در دانشگاه هاروارد و از 1962 تا 1983 در دانشگاه استنفورد به تدریس مشغول بود. از 1983، او عضودپارتمان روان شناسی دانشگاه کلمبیا بود.
در 2004 برگزیدۀ آکادمی ملی علوم و در 1991 برگزیدۀ آکادمی هنرها و علوم امریکا شد. در 2007، به عنوان رئیس انجمن علوم روان شناسی انتخاب شد. او برای تحقیقاتش، جوایز متعددیرا از انجمن روان شناسیامریکا گرفته است.
والتر میشل روزانه سه بسته سیگار می کشید و این عادتیبود که از نوجوانیدچارش شده بود و بسیار تلاش می کرد که از آن رهایییابد. برخی این اعتیاد او را دلیلی میدانستند بر یکیاز مشهور ترین کارهایآزمایشگاهیاش که به آزمایش مارشمالو معروف است. این آزمایش دربارۀ ایدۀ خودمهارییا خودکنترلیبود که به عقیدۀ او نقطۀ کانونی پیشرفت انسان ها محسوب می شود.
آزمایش بسیار ساده بود. او و همکارانش تعدادی کودک را به طور جداگانه در اتاق هایی نگهداری کردند. به کودکان یک شیرینی مارشمالو داده شد و دو انتخاب پیش رو داشتند:می توانستند شیرینی موجود را بخورند یا این که تا بازگشت آزمون گر صبر کنندو یک شیرینی اضافه به عنوان پاداش بگیرند!
طبق نتایجبه دست آمده، فقط ۳۰ درصد از کودکان موفق به خویشتن داری شدند و توانستند مارشمالوی دوم را بگیرند. اما نتیجۀ جالب این که طی پیگیری های صورت گرفته در طول ۳۰ سال پس از تاریخ نخستین آزمون، مشخص شد کودکانی که خویشتن دار بودند و توانستند میل خود را در خوردن شیرینی مهار کنند، در آینده به موفقیت های بیشتری در زندگی شان رسیدند. در واقع، رابطۀ مستقیمی بین به تأخیرانداختن خواستهو موفقیت در آیندهوجود داشت.
به تأخیر انداختن خواسته،یعنی تمایل به عوض کردن یک پاداش کوچک اما زود با یک پاداش بزرگ تر اما دیرتر.
او اعتقاد داشتمهارت هایی که ما را قادر به تأخیر در برآوردن خواسته ها می کنند، همان مهارت هایی هستند که با آن ها می توانیم با وجود وسوسه به انجام کارهای دیگر، تصمیماتی درست اتخاذ کنیم.
به باور او، آنچه در جلوی ذهن انسان است- و نه آنچه در جلوی چشم او – توانایی او را در به تأخیر انداختن خواسته هایش تعیین می کند.به اعتقاد او، خودمهاری همچون یک عضله است که هر چه بیشتر از آن استفاده کنید، قوی تر می شود.
میشل به بسیاری از جاهای دنیا سفر کرد تا تأخیر در برآوردن خواسته ها را در بسترهای مختلف فرهنگی و اجتماعی بررسی کند. به نظر می رسید که اصول آزمایش مارشمالو جهان شمول است. اما همزمان با این که او پی می برد خودمهاری تا چه حد برای موفقیت در زندگی مهم است، خودش نمی توانست از سیگار دوری کند و بزرگ ترین متخصص خودمهاری، همچنان برای مهار خود در ترک سیگار عاجز بود! به خودش می گفت که همه چیز تحت کنترل است و سیگار کشیدن به آرامش و تمرکز او کمک می کند. خودش را مجاب کرده بود که تمام آن پیامدهای منفی، هیچ ارتباطی به او ندارد.
پس از انتشار اولین گزارشِجراح کل ایالات متحده در مورد خطرات تنباکو در ۱۹۶۴، میشل پی برد که اعتیادش به سیگار می تواند باعث مرگش شود. اما باز هم تلاش هایش برای ترک کردن سیگار بی فایده بود. هر بار، ترک می کرد و باز هم دوباره سراغش می رفت. چرا که نیکوتین اعتیادآور استو ترک آن دشوار. و او همچنان ادامۀ این عادت را به عنوان بخشی از تصویر حرفه ای اش توجیه می کرد.
تا این که روزی در اواخر دهۀ ۱۹۶۰، در راهروهای دانشکدۀ پزشکی استنفورد مردی رنجور با سر تراشیده را دید که مبتلا به سرطان ریهبود. در آن زمان بود کهفهمید تاکنون خودفریبی کرده است.از آن روز به بعد، هر وقت که می خواست سیگاری روشن کند، در ذهنش تصویری از آن مرد مبتلا به سرطان ایجاد می کرد.او سرانجام توانست ارزش عینی سیگار را در ذهنش تغییر دهد،به طوری که سیگار از چیزی که تمایل داشت، به چیزی منزجرکننده تبدیل شد. و از آن زمان به بعد، او دیگر هیچ گاه سیگار نکشید.در واقع، میشل در هنگام ترک سیگار از نوعدیگری از تصویرسازی استفاده کرده بود: او به جای تداعی های لذت بخش سیگار، تصویر مرد مبتلا به سرطان را قرار داده بود.
میشل در تمام پژوهش هایش همواره دریافته بود که عامل کلیدی در تأخیر در برآوردن خواسته ها این است که بتوانید درک تان را از جسم یا عملی که می خواهید در برابر آن مقاومت کنید، تغییر دهید.این کار باعث می شود تا وسوسه، کمی از شما فاصله بگیرد.
در کتاب معروفش تحت عنوان شخصیت وسنجش، او نیز همچون استادش جولیان راتر نظریۀ صفات را زیر سؤال برد و عنوان کرد که به جایصفات، این فرایندهایشناختیو هیجانی اند که تعیین کنندۀ رفتار انسان هستند. بنابر این، صفات انسان ها ثابت نیستند و در موقعیت هایمختلف عوض می شوند و رویرفتار تأثیر می گذارند.میشل می گفت که رفتار انسان تحت تأثیر دو نوع متغیر قرار دارد:متغیرهای موقعیتی ومتغیرهای شخصی.
او در در 88 سالگی در منزل خود در منهتندرگذشت. دخترشعلت مرگش را سرطان لوزالمعده عنوان کرد.
منابع:
https://en.wikipedia.org/wiki/Walter_Mischel
https://www.nytimes.com/2018/09/14/obituaries/walter-mischel-dead.html

پیشنهاد کاربران

بپرس