والتر بندیکس شونفلیس بنیامین ( به آلمانی: Walter Bendix Schönflies Benjamin ) ( ۱۵ ژوئیه ۱۸۹۲–۲۷ سپتامبر ۱۹۴۰ ) فیلسوف، مترجم، نویسنده، برنامه ساز رادیو و زیبایی شناس مارکسیست آلمانی - یهودی بود. وی از منتقدان امپریالیسم در غرب بود و به مبارزه با سرمایه داری پرداخت. بنیامین به نقد ابزارها و نمودهای سرمایه داری می پرداخت و آن ها را موجب تحولاتی خاص و غالباً منفی در اجتماع می دانست.
... [مشاهده متن کامل]
والتر بنیامین، ۱۸۹۲ در یک خانوادهٔ مرفه یهودی در برلین زاده شد. او در دانشگاه فلسفه، تاریخ هنر، و ادبیات خواند. تز دکترای او مفهوم نقد هنری در رمانتیک آلمان نام داشت. او در جوانی مدتی خود را با عرفان و فلسفه در یهود مشغول کرد. از ۱۹۷۲ مجموعه آثار او با کمک آدورنو در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
او، ۱۹۳۰–۱۹۲۰ بستگی نه چندان محکمی با مکتب فرانکفورت داشت، هر چه که گادامر و هورک هایمر به تحلیل های بنیامین خرده می گرفتند و معتقد بودند که به اندازه کافی دیالکتیکی نیستند، همین انتقادها به شهرت او در نهضت ضد مارکسیستی پسامدرنیستی انجامید. والتر بنیامین روشنفکری گشوده بود که به دلیل دوستی نزدیک خود با تئودو آدورنو از تاثیر پذیرفتگان از مکتب فرانکفورت قلمداد می شود. همچنین او به دلیل دوستی نزدیک با برتولت برشت نمایشنامه نویس مشهور کمونیست از او نیز تاثیر بسیار پذیرفته است. نوشته های او در حوزه ی زیبایی شناسی تاثیرات بسیاری خارج از آکادمی بر نظریه های هنر، ادبیات و رسانه گذاشته است. او همچنین آثاری از بالزاک، بودلر و پروست را به آلمانی ترجمه کرده است. او که در برلین متولد شده بود، بعد از ناکامی در طی کردن مدارج آکادمیک، دوره آمادگی برای استادی در دانشگاه را ناتمام رها کرد و به عنوان یک نویسنده خارج از آکادمی به امر نوشتن مشغول شد. او در سال ۱۹۳۳ به عنوان یک نویسنده سکولار پس از روی کار آمدن حزب نازی در آلمان، آنجا را به مقصد پاریس ترک کرد. در ۲۷ سپتامبر ۱۹۴۰، به دنبال فرار از فاشیسم آلمان، در مرز فرانسه و اسپانیا، دستگیر شد و برای فرار از تحویل به گشتاپو، دست به خودکشی زد. ظاهراً وی تعداد زیادی قرص مرفین خورده بود، گرچه تاکنون مرگ او مشکوک به نظر می رسد.
بعدها با انتشار کامل آثار بنیامین، به مرور اهمیت و ارزش افکار او به خصوص از منظر سیاسی - الهیاتی آشکارتر شد. منظری که امروزه کسانی چون اگامبن پروژهٔ فکری خود را به آن سمت وسو ادامه می دهند.
... [مشاهده متن کامل]
والتر بنیامین، ۱۸۹۲ در یک خانوادهٔ مرفه یهودی در برلین زاده شد. او در دانشگاه فلسفه، تاریخ هنر، و ادبیات خواند. تز دکترای او مفهوم نقد هنری در رمانتیک آلمان نام داشت. او در جوانی مدتی خود را با عرفان و فلسفه در یهود مشغول کرد. از ۱۹۷۲ مجموعه آثار او با کمک آدورنو در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
او، ۱۹۳۰–۱۹۲۰ بستگی نه چندان محکمی با مکتب فرانکفورت داشت، هر چه که گادامر و هورک هایمر به تحلیل های بنیامین خرده می گرفتند و معتقد بودند که به اندازه کافی دیالکتیکی نیستند، همین انتقادها به شهرت او در نهضت ضد مارکسیستی پسامدرنیستی انجامید. والتر بنیامین روشنفکری گشوده بود که به دلیل دوستی نزدیک خود با تئودو آدورنو از تاثیر پذیرفتگان از مکتب فرانکفورت قلمداد می شود. همچنین او به دلیل دوستی نزدیک با برتولت برشت نمایشنامه نویس مشهور کمونیست از او نیز تاثیر بسیار پذیرفته است. نوشته های او در حوزه ی زیبایی شناسی تاثیرات بسیاری خارج از آکادمی بر نظریه های هنر، ادبیات و رسانه گذاشته است. او همچنین آثاری از بالزاک، بودلر و پروست را به آلمانی ترجمه کرده است. او که در برلین متولد شده بود، بعد از ناکامی در طی کردن مدارج آکادمیک، دوره آمادگی برای استادی در دانشگاه را ناتمام رها کرد و به عنوان یک نویسنده خارج از آکادمی به امر نوشتن مشغول شد. او در سال ۱۹۳۳ به عنوان یک نویسنده سکولار پس از روی کار آمدن حزب نازی در آلمان، آنجا را به مقصد پاریس ترک کرد. در ۲۷ سپتامبر ۱۹۴۰، به دنبال فرار از فاشیسم آلمان، در مرز فرانسه و اسپانیا، دستگیر شد و برای فرار از تحویل به گشتاپو، دست به خودکشی زد. ظاهراً وی تعداد زیادی قرص مرفین خورده بود، گرچه تاکنون مرگ او مشکوک به نظر می رسد.
بعدها با انتشار کامل آثار بنیامین، به مرور اهمیت و ارزش افکار او به خصوص از منظر سیاسی - الهیاتی آشکارتر شد. منظری که امروزه کسانی چون اگامبن پروژهٔ فکری خود را به آن سمت وسو ادامه می دهند.