واقع بینی
/vAqe~bini/
مترادف واقع بینی: حقیقت جویی، رآلیسم، واقع گرایی، واقع نگری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
حقیقت بینی
مترادف ها
رئالیسم، واقع گرایی، واقعبینی، راستین گرایی، تحقق گرایی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
فَرهودنِگرانه / فَرهودنِگرش / راستی نگرانه
همچنین شاید بتوان آمیخته واژه ی �فَرهودبُن� را به آرش �واقع بینی� پذیرفت و بکار گرفت ( شایان درنگ و بررسی بر و بچه های ویژه کار در این زمینه )
همچنین شاید بتوان آمیخته واژه ی �فَرهودبُن� را به آرش �واقع بینی� پذیرفت و بکار گرفت ( شایان درنگ و بررسی بر و بچه های ویژه کار در این زمینه )
رخدادبینی، رخدادنگری، رخدادگرایی
دیدن همه چیز همانطور که هست و در حال اتفاق افتادن است