[ویکی نور] ابوعبداللّٰه محمد بن عمر واقدی در سال یکصد و سی ه.ق.در اواخر خلافت مروان بن محمد در مدینه متولد شد.این مطلب را شاگرد و کاتب او ابن سعد در طبقات اظهار داشته است. صفدی و ابن تغری بردی ولادت او را در سال 129 دانسته اند.و ابوالفرج اصفهانی می نویسد که مادر واقدی، دختر عیسی بن جعفر بن سائب خاثر است، و پدر این بانو، مردی ایرانی و از سرزمین فارس است.
واقدی از وابستگان بنی سهم است که یکی از خاندانهای قبیلۀ بنی اسلم شمرده می شوند. این که ابن خلّکان، او را از وابستگان و خدمتکاران بنی هاشم دانسته است، صحیح نیست. مصادر کتب تذکره و رجال دربارۀ آغاز زندگانی او مطلبی ندارد، ولی به نظر می رسد که واقدی از سنین جوانی، بلکه نوجوانی، دربارۀ کسب معلومات مربوط به سیره و جنگهای پیامبر(ص)سخت کوشش می کرده است.
ابن عساکر ضمن نقل قول مسیبی می نویسد که:واقدی کنار ستونی در مسجد پیامبر می نشست.از او پرسیدند چه می خوانی؟ گفت:بخشهایی از مغازی.این خبر را خطیب بغدادی هم در تاریخ بغداد از سمتی نقل کرده است.
بیشتر مراجع، موضوع توجه واقدی به جمع آوری اخبار و احادیث و روایات مختلف مربوط به سیره را ذکر کرده و به کوشش او در این راه تصریح کرده اند.
ابن عساکر و خطیب بغدادی و ابن سید الناس از واقدی نقل می کنند که می گفت: به هر یک از فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان آنها که می رسیدم می پرسیدم، آیا از کسی خبری دربارۀ چگونگی شهادت و محل مرگ خویشاوند خود شنیده ای؟و چون خبر می دادند، شخصا به جایی که گفته بود می رفتم و محل را مشاهده می کردم. چنانکه به منطقۀ مریسیع رفتم و از نزدیک آنجا را مشاهده کردم و از هیچ جنگی آگاه نشدم مگر اینکه برای معاینه محل آن جنگ به آنجا رفتم.اخباری شبیه به این خبر نقل شده است.
از جمله هارون فروی می گوید:واقدی را در مکه دیدم که کوله پشتی سفری دارد.گفتم: آهنگ کجا داری؟ گفت:می خواهم به حنین بروم که محل جنگ حنین را از نزدیک مشاهده کنم.
واقدی از وابستگان بنی سهم است که یکی از خاندانهای قبیلۀ بنی اسلم شمرده می شوند. این که ابن خلّکان، او را از وابستگان و خدمتکاران بنی هاشم دانسته است، صحیح نیست. مصادر کتب تذکره و رجال دربارۀ آغاز زندگانی او مطلبی ندارد، ولی به نظر می رسد که واقدی از سنین جوانی، بلکه نوجوانی، دربارۀ کسب معلومات مربوط به سیره و جنگهای پیامبر(ص)سخت کوشش می کرده است.
ابن عساکر ضمن نقل قول مسیبی می نویسد که:واقدی کنار ستونی در مسجد پیامبر می نشست.از او پرسیدند چه می خوانی؟ گفت:بخشهایی از مغازی.این خبر را خطیب بغدادی هم در تاریخ بغداد از سمتی نقل کرده است.
بیشتر مراجع، موضوع توجه واقدی به جمع آوری اخبار و احادیث و روایات مختلف مربوط به سیره را ذکر کرده و به کوشش او در این راه تصریح کرده اند.
ابن عساکر و خطیب بغدادی و ابن سید الناس از واقدی نقل می کنند که می گفت: به هر یک از فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان آنها که می رسیدم می پرسیدم، آیا از کسی خبری دربارۀ چگونگی شهادت و محل مرگ خویشاوند خود شنیده ای؟و چون خبر می دادند، شخصا به جایی که گفته بود می رفتم و محل را مشاهده می کردم. چنانکه به منطقۀ مریسیع رفتم و از نزدیک آنجا را مشاهده کردم و از هیچ جنگی آگاه نشدم مگر اینکه برای معاینه محل آن جنگ به آنجا رفتم.اخباری شبیه به این خبر نقل شده است.
از جمله هارون فروی می گوید:واقدی را در مکه دیدم که کوله پشتی سفری دارد.گفتم: آهنگ کجا داری؟ گفت:می خواهم به حنین بروم که محل جنگ حنین را از نزدیک مشاهده کنم.
wikinoor: واقدی،_محمد_بن_عمر