وافد
لغت نامه دهخدا
وافد. [ ف ِ ] ( اِخ ) حیی است از عرب. ( از اقرب الموارد ). نام گروهی از تازیان. ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱ - بر سویی آینده آینده . ۲ - نزد کسی رونده جمع ( عربی ) وفود اوفاد وفد.
حیی است از عربی . نام گروهی از تازیان
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. واردشونده، درآینده.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید