واعر

لغت نامه دهخدا

واعر. [ ع ِ ] ( ع ص ) صعب. ( اقرب الموارد ). دشوار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخت و مشکل. ( ناظم الاطباء ).
- جبل واعر ؛ کوه سخت.
- مطلب واعر ؛ مطلب دشوار. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

صعب دشوار . سخت و مشکل

پیشنهاد کاربران

بپرس