واضح ساوجی
لغت نامه دهخدا
موجم و وحشت کند محروم از ساحل مرا
در طپیدن رفت از کف دامن قاتل مرا.به جیب صبح ز خورشید گل فشانیهاست
به جام پیری ما باده جوانیهاست.واضح به هیچ راه دلم وانمی شود
این قفل زنگ بسته ، شکستن کلید اوست.خیال روی او دل را ز پا مستانه اندازد
نسیم گل شرر در خرمن دیوانه اندازد
پریشانی یک دل می برد جمعیت عالم
شکسته شیشه ما سنگ در میخانه اندازد.بوی خون از نفس باد صبا می آید
شاید از گلشن داغ دل ما می آید.یک عمر رفیق بزم احباب شدیم
یک عمر به هجر در تب و تاب شدیم
خفتند همه آخر و افسانه شدند
ما نیز به آن فسانه در خواب شدیم.
( از فرهنگ سخنوران و تذکره نتایج الافکار ص 745 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
واضح ساوجی : میرزا مبارک الله معروف به ارادت خان واضح نیز یکی دیگر از شعرای خود شیفته و از مخالفان سبک صائب است. وی که در شعر شاگرد میر محمد خان راسخ بود و به قول آرزو � شاعر ماهر خوش خیال زبر دست رنگین
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
محاورة بلند تلاش بود. اگرچه بعضی جاها صناعی عبارات و الفاظ تراشی و ترکیب سازی به کار برده � سبکش بسیار مورد علاقة بیدل بوده است