واص

لغت نامه دهخدا

واص. [ صِن ْ ] ( ع ص ) نبت واص ؛ گیاه با هم نزدیک و درهم. ( منتهی الارب ). ارض واصیةالنبات ؛ ای متصله. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نبت واص گیاه با هم نزدیک و درهم .

پیشنهاد کاربران

بپرس