واشام. ( اِ ) معجر. مقنعه. واشامه. باشام. باشامه. روپاک. سرانداز : چو پران شد ز پرده جست بر بام ربودش باد از سر لعل واشام.( ویس و رامین ).رجوع به واشامه شود.
(اسم ) معجر مقنعه رو پاک سرانداز : (( چو بران شد ز پرده جست بربام ربودش باد از سر لعل واشام . ) ( ویس ورامین )