واشام

لغت نامه دهخدا

واشام. ( اِ ) معجر. مقنعه. واشامه. باشام. باشامه. روپاک. سرانداز :
چو پران شد ز پرده جست بر بام
ربودش باد از سر لعل واشام.
( ویس و رامین ).
رجوع به واشامه شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) معجر مقنعه رو پاک سرانداز : (( چو بران شد ز پرده جست بربام ربودش باد از سر لعل واشام . ) ( ویس ورامین )

پیشنهاد کاربران

بپرس