واسکس
لغت نامه دهخدا
واسکس. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رابو از بخش مرکزی شهرستان آمل که در 15 هزارگزی شمال خاوری آمل واقع شده است. ناحیه ای است مسطح ، معتدل ، مرطوب ، مالاریایی و دارای 480 تن سکنه. از آب چشمه و رود هراز مشروب میشود. محصول آنجا برنج ، نیشکر، کنف ، صیفی و شغل اهالی آن زراعت و در زمستان صید مرغابی است. این دهکده دارای دبستان است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
![واسکس](//img.abadis.ir/comments/words/واسکس/021278.webp)
![واسکس](//img.abadis.ir/comments/words/واسکس/037479.webp)
![واسکس](//img.abadis.ir/comments/words/واسکس/068427.webp)
![واسکس](//img.abadis.ir/comments/words/واسکس/088674.webp)
![واسکس](http://img.abadis.ir/comments/words/واسکس/021278.webp)
![واسکس](http://img.abadis.ir/comments/words/واسکس/037479.webp)
![واسکس](http://img.abadis.ir/comments/words/واسکس/068427.webp)
![واسکس](http://img.abadis.ir/comments/words/واسکس/088674.webp)
یعنی واسطه بودمیان شهرهاوروستاهای دیگه مرکزیت داشت نسبت به شهرهاوروستهااختلافها راحلوفصل میکردن حتی ازتهران می آمدن اختلاف استان رادرواسکس حل وفصل میکردن