واسرنگ رفتن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) حمله کردن بکسی بریدن پرخاش کردن .

پیشنهاد کاربران

حمله کردن، زدن. مثال: خواست واسرنگ برود تو دل پسرش و حق بی ادبیش را کف دستش بگذارد. ( سووشون، ص ۳۶، سیمین دانشور )
لجبازی کردن ، حالت حمله تدافعی به خود گرفتن
زیر بار حرف نرفتن و سر پبچی کردن
در استان لرستان در شهر های لک نشین کلمه واسرنگ ب زبان لکی تعجب کردن بیش از اندازه، مواجه شدن با اتفاقی ک دور از انتطار ما هست رو معنی میده که بیشتر در بیان خاطرات برای نشان دادن حالت هیجان گوینده از این کلمه استفاده میکند با تشکر

بپرس