وازدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) رد کردن. مردود شمردن. رد کردن چیز معیوب. ( یادداشت مؤلف ). کنار گذاردن. انتخاب نکردن. نپسندیدن و انتخاب نکردن کالا : توان خرید به صدجان ز یار نیم نگاه متاع ناز در این چند روزه وازده است.
( ازآنندراج ).
|| پوشیده و پنهان کردن. || زدن. پنبه زدن و حلاجی کردن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پس زدن، ردکردن، پس زده، پس مانده، هرچیزنامرغوب (مصدر ) ۱ - زدن پنبه را حلاجی کردن . ۲ - رد کردن چیزی یا کسی را انتخاب نکردن کنار گذاشتن : (( چه بسا از آنان که نتوانسته اند دوره را بپایان برسانند یا خود خسته شده و کنار رفته اند یا آنها را وازده اند . ) ) ۳ - بهم زدن برهم زدن . ۴ - نقض عهد کردن .
فرهنگ معین
(زَ دَ ) (مص م . ) ۱ - پس زدن ، رد کردن . ۲ - جداکردن و کنار گذاشتن جنس نامرغوب .
فرهنگ عمید
پس زدن، رد کردن.
پیشنهاد کاربران
درباره یِ نزدیکیِ معناییِ واژه یِ " وازَدن" ( پارسی ) و " abschlagen" ( آلمانی ) : "وا زدَن" در زبانِ پارسی از پیشوندِ " وا" و کارواژه یِ " زدَن" ساخته شده است و به چمِ " نپذیرفتن، رَد کردن، انکار کردن و. . . " است. ... [مشاهده متن کامل]
در زبانِ آلمانی نیز " abschlagen" به چمِ " نپذیرفتن، رد کردن، انکارکردن" از پیشوندِ " ab" و کارواژه یِ " schlagen" ساخته شده است که 1 - پیشوندِ " ab" در آلمانی کارکردِ همسانی با پیشوندِ " وا" در زبانِ پارسی دارد. ( آن را پیشتر در زیرواژه یِ "وا" در همین تارنما آورده ام. ) 2 - " schlagen" در زبانِ آلمانی به چمِ " زدن" می باشد.
رد
در فلسفه بسیار واژه ی رد کردن و ابطال کردن و. . . بکارمی رود، به جایشان می توان از واژه ی وازدن بهره برد. پارسی را پاس بداریم.