واز


مترادف واز: باز، گشاده، گشوده، مفتوح، وا

متضاد واز: بسته

لغت نامه دهخدا

واز. ( ص ) صورتی از «باز» به معنی گشاده و مفتوح. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به باز شود.

واز. ( اِخ ) دهی است از دهستان نائیج بخش نور شهرستان آمل که در 28 هزارگزی آمل قرار دارد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی و معتدل و مرطوب با 540 تن سکنه که با آب رودخانه مشروب میشود و شغل اهالی زراعت و محصول آنجا غلات و لبنیات است دارای دبستان و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) وجهی و مالی که شاه و امیر زیر دست بشاه زبر دست پردازد یا دولت از مردم گیرد .
دهی است از دهستان نائیج بخش نور شهرستان آمل که در ۲۸ هزار گزی آمل قرار دارد .

فرهنگ معین

(ص . ) باز، گشوده .

گویش مازنی

/vaaz/ از توابع ناییج نور & گشاد – باز – گشوده - شکاف

واژه نامه بختیاریکا

باز

پیشنهاد کاربران

پرنده
واز = باز
دروازه = در واز ه در باز هست
خوشبختانه این کلمه چون اسم می باشد همانند خودش مانده است
گرنه آن را به دربازه تغییر میدادن.
در فارسی امروزی اکثرا حروف واو و حرف ژ بترتیب به حروف ب و ز تبدیل شده ان
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا کلمه بیژن چون اسم هست آن را به بیزن تغییر نداده اند
البته شاید به خاطر واضح بودن معنی بیزن باشد. هرچند که هردو یک معنا دارن

واز در تالشی یعنی باز
واز کردن یعنی پریدن

بپرس