واریز
/vAriz/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. خراب شدن، خرابی.
* واریز کردن: (مصدر متعدی )
۱. ریختن مقداری پول به یک حساب مشخص.
۲. (مصدر لازم ) فرو ریختن چیزی مثل گچ یا کاهگل از سقف یا دیوار، خراب شدن: دیوار اتاق واریز کرده بود.
مترادف ها
واریز
مسکن، توافق، تعدیل، تسویه، تصفیه، ته نشینی، پرداخت، واریز، کلنی، زیست گاه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
واریز/ vā - riz : ( اِ. مص. ) ۱ - واریز کردن.
واریز پول به حساب.
۲ - فرو ریختن؛ خرابی.
واریز گوشه دیوار، خاکشان پوده است، هوا بخورد واریز می کند. ( کلیدر، محمود دولت آبادی ) .
فرهنگ بزرگ سخن
دکتر حسن انوری
نشر: سخن
واریز پول به حساب.
۲ - فرو ریختن؛ خرابی.
واریز گوشه دیوار، خاکشان پوده است، هوا بخورد واریز می کند. ( کلیدر، محمود دولت آبادی ) .
فرهنگ بزرگ سخن
دکتر حسن انوری
نشر: سخن