واریخته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) ریخته. بازریخته. دوباره ریخته. واریز شده. تفریغ شده. تسویه شده. رجوع به واریختن شود. || جائی که شیب آن از یکسوست نه از چندسو. ( از یادداشتهای مؤلف ): شیروانی واریخته ( در اصطلاح بنایان ). ( از یادداشتهای مؤلف ).
(اسم ) ۱ - دوباره ساختن . ۲ - ریخته . ۳ - تفریغ حساب شده . ۴ - ( اسم ) جایی که شیبن ازیکسوست نه از چند سو : (( شیروانی وا ریخته . )
(تِ یا تَ ) ۱ - (ص مف . ) دوباره ریخته . ۲ - تفریغ حساب شده . ۳ - (اِ. ) جایی که شیب آن از یکسوست نه از چند سو.