واریختن
لغت نامه دهخدا
- واریختن حساب را ؛ تفریغ حساب کردن با کسی. معلوم کردن حق هر یک از شریکین متعاملین. ( یادداشت به خط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
(مصدر ) ۱ - مجددا ریختن باز ریختن . ۲ - ریختن . یا وا ریختن حساب . تفریغ حساب کردن با کسی واریز کردن حساب .
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
واریزیدن/واریختن
To wire money.