واری
لغت نامه دهخدا
واری. ( پسوند ) همچو باشد چنانکه گویند گل واری یعنی همچو گل و نبات واری یعنی همچو نبات ، لیکن بدون ترکیب گفته نمیشود. ( برهان ). وارینه. ( برهان ) ( آنندراج ). مانا. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به وار شود.
فرهنگ فارسی
همچو باشد چنانکه گویند کل واری یعنی همچو گل و نبات واری یعنی همچو نبات لیکن بدون ترکیب گفته نمیشود .
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
واری ( به لاتین: Warri ) یک شهر و شهر بندری در نیجریه است که در ایالت دلتا واقع شده است. [ ۱]

wiki: واری
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
مترادف ها
واری، اری بر، ذینفع حواله ارزی
واری، اری بر، حاصل، میرای بر
واری، اری بر
پیشنهاد کاربران
واری در گویش مازنی کاربرد بسیاری دارد و چم آن در فارسی:
شبیه، مانند، مثل، همانندو. . . را دارد
شبیه، مانند، مثل، همانندو. . . را دارد
نام مستعار شخصی مشهور در لاهیجان است که به او عمو واری نیز می گویند.
واری ( Varı ) :در زبان ترکی به معنی دارایی و ثروت