وارگه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
واریا ارگ ) واژه ای اوستایی و زرتشتی است به معنی شهر محصور یا منطقه ی محصور
وارگه در بختیاری همان محل اتراق موقت کوچ نشینان که گاها جهت حفاظت از گرگ وحیوانات یا سرما سنگچینی هم می کردند .
... [مشاهده متن کامل]
ممکن است واریا ارگ در طول زمان به وارگه تبدیل شده باشد .
چنانچه اهورامزدا به جم گفت : در جهان جسمانی زمستانی سرمای سخت خواهد آمد تو باید پناهگاهی برای خود بسازی ، توای جم باید یک ارگ فراهم سازی . . . .
برگرفته از کتاب بلخ در تاریخ ادب فارسی نوشته ی دکتر عابدینی
وارگه در بختیاری همان محل اتراق موقت کوچ نشینان که گاها جهت حفاظت از گرگ وحیوانات یا سرما سنگچینی هم می کردند .
... [مشاهده متن کامل]
ممکن است واریا ارگ در طول زمان به وارگه تبدیل شده باشد .
چنانچه اهورامزدا به جم گفت : در جهان جسمانی زمستانی سرمای سخت خواهد آمد تو باید پناهگاهی برای خود بسازی ، توای جم باید یک ارگ فراهم سازی . . . .
برگرفته از کتاب بلخ در تاریخ ادب فارسی نوشته ی دکتر عابدینی
وارگه واژه ای بختیاری هست
نمونه سروده هایی از سرایندگان بختیاری در سرایش وارگه:
وارگه برجسم ما جان می دهد بوی عطر پونه زاران می دهد
وارگه یادآور دیرینه هاست داستانی از حضور چینه هاست
... [مشاهده متن کامل]
وارگه آرد به شبهای دراز بچه ها را دور هم ، با قصه ساز ( عبد العلی خسروی )
روزگار دلنشین مالمون یادس بخیر مردمون ساده پوش ایلمون یادس بخیر
دی بلال نَم دل ، خنیاگران بال رو مال ونون وارگه هرسالمون یادس بخیر
ما خاطره ی هزاره های کهنیم برجسته ترازجداره های کهنیم
درمذبح تاریخ غریبانه ی ایل فــــریاد بلنــد واره های کهنیم ( غلامعباس امانی )
مو دلُم جوش ایزنه سی دشتِ اَودار بهارِ دَم تَرَک وارگه بُنه وار
بهونا سیــاه و گپ اِوَرکشیــدن وارگه نو موارکی یک ِ که دیدن
بُنوارِ بَویل ای سر خپارُم گُوی رهدی زیاد داغت دارُم
دَم عید مال بارکُنو به وار چالا گوویل اسب و تفنگ اِرَهن به بالا ( فریبرز ظاهری بیرگانی )
حونه هاتون سی خوتون جای ایما " وار" وبهونه گَــــر و بَـردای صداقت مِنه کُــه بستر مُـونِه
( عباس ارشاد بختیاری )
بَندال کِی بُوم تا که زِ ای بند درارُم برف غم ای ملک گِرِهدِه بُنِه وارُم ( قهرمان محمدی )
اِرهدی مَه به ری دریای شوگار چینو که وَرده مالی تشنه دیدار
هزار ویک دلُم تَلواسه داره که کَی به وارگه صُحو ایوَنه بار ( حسین حسن زاده رهدار )
مو وَندُم مینِ وارگه جُل وجامِ کشیدُم ری به قبله دَس و پامِه ( کوروش کیانی قلعه سردی )
وارگه هر مال و ولاته گَشتُ جای نَرَهده به خدا مو نَشتُم ( علی اکبر مرادی پور )
آب از بالا جاری شد / وارگه از قافله ی راه باز ماند / لحظه به لحظه به گوش می رسد / بانگ بد فرجامی در وارگه. ( بهرام حاجی پور )
کوچ یعنی برزیری و تی به ره عاشقی و نِیَشتن به وارگه ( عباس حیدری نوروزی )
سه وارگه ره ایاهیم وانُهاتون اِنیم مِن هر دو تیمون جای پاتون ( داراب رئیسی )
مندیم مِنِ جا وارگه زداغت گِریوِستیم سُهدیم و بِرِشتیم و چی روغن اِتِکِستیم ( غلامعلی آسترکی )
دلُم ایخو که بِوینُم همه جا نومه خوتِه هر دو تیم به وارگه ها مَنده ی دیدار تونِه ( اصغرحسینی اردلی )
سی رسیدن وتوگُل ، دَس به قنوتُم مُوهَنی کُهِ تارازِ موُنی ، کوگِ کَلوتُم مُو هَنی . . .
شوق دیدار تو نا تَش مِنه جونم بِنیَر ور مِنهِ وارگهِ عشق، هیرد و تَلوتُم مو هَنی ( علی خدادادی )
زمستون مُرد و صحرا چل گل آبید صدا کوگون یکی وا بلبل آبید
زِهَر وارگه ایا ساز عروسی دلامون شادمون وا دُهُل آبید ( عباس نیک منش )
به بسم الله وُ گرگ به گُداره روییم جا وارگه هامون باز دواره
خد ا روزی نیاره کِر نشینیم به چل وارگه ها بهون نبینیم ( سریاداودی )
نمونه سروده هایی از سرایندگان بختیاری در سرایش وارگه:
وارگه برجسم ما جان می دهد بوی عطر پونه زاران می دهد
وارگه یادآور دیرینه هاست داستانی از حضور چینه هاست
... [مشاهده متن کامل]
وارگه آرد به شبهای دراز بچه ها را دور هم ، با قصه ساز ( عبد العلی خسروی )
روزگار دلنشین مالمون یادس بخیر مردمون ساده پوش ایلمون یادس بخیر
دی بلال نَم دل ، خنیاگران بال رو مال ونون وارگه هرسالمون یادس بخیر
ما خاطره ی هزاره های کهنیم برجسته ترازجداره های کهنیم
درمذبح تاریخ غریبانه ی ایل فــــریاد بلنــد واره های کهنیم ( غلامعباس امانی )
مو دلُم جوش ایزنه سی دشتِ اَودار بهارِ دَم تَرَک وارگه بُنه وار
بهونا سیــاه و گپ اِوَرکشیــدن وارگه نو موارکی یک ِ که دیدن
بُنوارِ بَویل ای سر خپارُم گُوی رهدی زیاد داغت دارُم
دَم عید مال بارکُنو به وار چالا گوویل اسب و تفنگ اِرَهن به بالا ( فریبرز ظاهری بیرگانی )
حونه هاتون سی خوتون جای ایما " وار" وبهونه گَــــر و بَـردای صداقت مِنه کُــه بستر مُـونِه
( عباس ارشاد بختیاری )
بَندال کِی بُوم تا که زِ ای بند درارُم برف غم ای ملک گِرِهدِه بُنِه وارُم ( قهرمان محمدی )
اِرهدی مَه به ری دریای شوگار چینو که وَرده مالی تشنه دیدار
هزار ویک دلُم تَلواسه داره که کَی به وارگه صُحو ایوَنه بار ( حسین حسن زاده رهدار )
مو وَندُم مینِ وارگه جُل وجامِ کشیدُم ری به قبله دَس و پامِه ( کوروش کیانی قلعه سردی )
وارگه هر مال و ولاته گَشتُ جای نَرَهده به خدا مو نَشتُم ( علی اکبر مرادی پور )
آب از بالا جاری شد / وارگه از قافله ی راه باز ماند / لحظه به لحظه به گوش می رسد / بانگ بد فرجامی در وارگه. ( بهرام حاجی پور )
کوچ یعنی برزیری و تی به ره عاشقی و نِیَشتن به وارگه ( عباس حیدری نوروزی )
سه وارگه ره ایاهیم وانُهاتون اِنیم مِن هر دو تیمون جای پاتون ( داراب رئیسی )
مندیم مِنِ جا وارگه زداغت گِریوِستیم سُهدیم و بِرِشتیم و چی روغن اِتِکِستیم ( غلامعلی آسترکی )
دلُم ایخو که بِوینُم همه جا نومه خوتِه هر دو تیم به وارگه ها مَنده ی دیدار تونِه ( اصغرحسینی اردلی )
سی رسیدن وتوگُل ، دَس به قنوتُم مُوهَنی کُهِ تارازِ موُنی ، کوگِ کَلوتُم مُو هَنی . . .
شوق دیدار تو نا تَش مِنه جونم بِنیَر ور مِنهِ وارگهِ عشق، هیرد و تَلوتُم مو هَنی ( علی خدادادی )
زمستون مُرد و صحرا چل گل آبید صدا کوگون یکی وا بلبل آبید
زِهَر وارگه ایا ساز عروسی دلامون شادمون وا دُهُل آبید ( عباس نیک منش )
به بسم الله وُ گرگ به گُداره روییم جا وارگه هامون باز دواره
خد ا روزی نیاره کِر نشینیم به چل وارگه ها بهون نبینیم ( سریاداودی )
وارگه در زبان بختیاری به جایگاه ، خانه ، محل زندگی یک یا چند خانواده می باشد
#وارگه_واژه_بختیاری_به_معنی خانه
#وارگه_واژه_بختیاری_به_معنی خانه
محل زندگی موقت تابستانی یا زمستانی یک یا چند خانواده عشایری
علّت نام گذاری این روستا بدان جهت بوده که وارگه در اصل اسم یکی از بزرگان ساکن در این روستا بوده است. و از آن می توان با نام های وارگه، وارگاه، بارگاه و . . . نام برد که به علّت دارا بودن منابع و آب و هوای بِکر و سرسبز ، معنای ^ استراحتگاه موقت^ را به خود اختصاص داده است.
وارگه در اصل اسم پدر مردم روستا بوده و این روستا به سه بخش تقسیم شده که یک بخشش این روستا است و وارگه اسم جد مردم این روستا بوده
وارگه به زبان بختیاری به معنی سکونت گاهی موقت برای کوچ نشینان می باشد
وارگه در فرهنگ لغت های دهخدا و فرهنگ بورکه ای کوردی اثر استاد "هه ژار" به معنی زیر آمده است:
جایگاه یا منزلگاهی موقت برای کوچ تابستانی، بهارگاه، منطقۀ ییلاقی. شکل اصلی این واژه در کردی �هه وار گه یا وهارگاه� بوده که به مرور زمان به صورت کوتاه شدۀ "وارگه" تلفظ و نگاشته شده است. در حال حاضر 4 روستا در دامنه کوه قلاجه نامهای وارگه آسمان آباد، وارگه درانبار گواور، وارگه سفلی سرچله و وارگه علیا شناخته می شوند. در منطقه مورت از شهرستان قصر شیرین نیز روستایی به نام "وارگه" وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
جایگاه یا منزلگاهی موقت برای کوچ تابستانی، بهارگاه، منطقۀ ییلاقی. شکل اصلی این واژه در کردی �هه وار گه یا وهارگاه� بوده که به مرور زمان به صورت کوتاه شدۀ "وارگه" تلفظ و نگاشته شده است. در حال حاضر 4 روستا در دامنه کوه قلاجه نامهای وارگه آسمان آباد، وارگه درانبار گواور، وارگه سفلی سرچله و وارگه علیا شناخته می شوند. در منطقه مورت از شهرستان قصر شیرین نیز روستایی به نام "وارگه" وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
بهتر است به جای وارگه ، بگوییم � به زبان سورانی ( هوارگه ) = سرزمین کوهستانی �
وارگه درمعنی اصلی خود به معنی وارگاه یا بهار گاه می باشد . که به خاطر داشتن منابع زیاد گیاهی ووجود کوها وتپه های زیادوطبیعت زیبای که در فصل بهار داشته وپس ازبازگشت کوچ زمستانی از منطقه قشلاقی به این منطقه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ییلاقی بوده وبه اصلاح محلی به وهارگاه یا بهارگاه برگشتن نام گرفته که کم کم به وارگه خلاصه شده است. عزت الله حکیمی دهیار وارگه
در زبان لری بختیاری به معنی بارگاه است
جایی که بارها بر زمین گذاشته می شوند .
محل سکونت ایل
بار::وسیله .
گه::گاه. جایگاه. خانه
Vargah
جایی که بارها بر زمین گذاشته می شوند .
محل سکونت ایل
بار::وسیله .
گه::گاه. جایگاه. خانه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)