وارکار. ( اِ ) پالیز. فالیز. و زمینی که در آن خربزه و هندوانه و جز آن کشته اند. ( ناظم الاطباء ). || یک قطعه از باغ و خانه محقر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وارگارشود. || گیاهی که ساقه آن افراخته و راست نباشد مانند خیار و خربزه و کدو و هندوانه و جز آن. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً صورتی از ورکار است. رجوع به ورکار شود. || رزستان. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
(اِ. ) ۱ - جالیز. ۲ - کلبه ای محقر در باغ و جالیز.