زمانی دست کرده جفت رخسار
زمانی جفت زانو کرده وارن.
آغاجی ( از صحاح الفرس ).
الارتفاق ؛ بر وارن تکیه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ).وارن. [ رُ ] ( ص ) مخفف وارون که باژگونه باشد و به عربی عکس گویند. ( برهان ). وارون. باژگونه. زیر و زبر. ( ناظم الاطباء ). || نحس و شوم و باژگونه. ( از یادداشت مؤلف ).
وارن. [ رِ ] ( اِخ ) هوارد کروسبی. روانشناس معاصر امریکایی ، استاد دانشگاه پرینستن متولد در 1867 م. و متوفی در 1934. ( وبستر ).
وارن. [ رُ] ( اِخ ) شاعر و نویسنده ٔلاتینی ( 27 - 116 ق. م. ) متولد ردت . وی بسبب داشتن اطلاعات جامع و وسیع بزرگترین دانشمند عصر خویش بود. از آثار مهم او بجز سه کتاب درباره اقتصاد روستایی چیزی در دست نمانده است.
وارن. [ رُ ] ( اِخ ) ترنتیوس کنسول روم در قرن سوم ق. م. و همکار پل امیل بود. وی به سال 216ق. م. با آنیبال سردار کارتاژی در کان نبرد کرد و در آن کارزار شکست خورد.